نوعی است از نبات که بوی او خوش بود و شکوفه او بشکل بنفشه بود و جان گوید او را بسنجری گل نرم گویند و در کتب عرب بجری دشتی او را عبارت کرده اند و بعضی او را خطمی بری گویند. (از ترجمه صیدنۀ ابوریحان بیرونی)
نوعی است از نبات که بوی او خوش بود و شکوفه او بشکل بنفشه بود و جان گوید او را بسنجری گل نرم گویند و در کتب عرب بجری دشتی او را عبارت کرده اند و بعضی او را خطمی بری گویند. (از ترجمه صیدنۀ ابوریحان بیرونی)
خرامیدن، برای مثال تا توانی شهریارا روز امروزین مکن / جز به گرد خم خرامش جز به گرد دن دنه (منوچهری - ۹۷)، به درگاه خسرو خرامش کنیم / به آیین پرستیش رامش کنیم (نظامی۵ - ۸۶۳)
خرامیدن، برای مِثال تا توانی شهریارا روز امروزین مکن / جز به گرد خم خرامش جز به گرد دن دنه (منوچهری - ۹۷)، به درگاه خسرو خرامش کنیم / به آیین پرستیش رامش کنیم (نظامی۵ - ۸۶۳)
مربوط به آرام مثلاً قوم آرامی، بنابر روایات، آرام پسر پنجم سام بن نوح بوده است، زبانی از خانوادۀ زبان های حامی - سامی که اکنون جمعی از مسیحیان سریانی در حوالی موصل به آن تکلم می کنند
مربوط به آرام مثلاً قوم آرامی، بنابر روایات، آرام پسر پنجم سام بن نوح بوده است، زبانی از خانوادۀ زبان های حامی - سامی که اکنون جمعی از مسیحیان سُریانی در حوالی موصل به آن تکلم می کنند
قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام» (ارم) پسر سام بن نوح می رسد. این قوم در قرن دوازده قبل از میلاد به سرزمین های سوریه و شمال بین النهرین حمله بردند و بر دمشق و حلب دست یافتند. زبان منسوب به این قوم را زبان آرامی گویند
قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام» (اِرَم) پسر سام بن نوح می رسد. این قوم در قرن دوازده قبل از میلاد به سرزمین های سوریه و شمال بین النهرین حمله بردند و بر دمشق و حلب دست یافتند. زبان منسوب به این قوم را زبان آرامی گویند