جدول جو
جدول جو

معنی خرابات - جستجوی لغت در جدول جو

خرابات
شرابخانه
تصویری از خرابات
تصویر خرابات
فرهنگ لغت هوشیار
خرابات
((خَ))
جمع خرابه، ویرانه ها، میخانه، میکده، قمارخانه، در عرفان، مقام و مرتبه ویرانی عادات نفسانی
تصویری از خرابات
تصویر خرابات
فرهنگ فارسی معین
خرابات
جایی مانند میخانه که دارای وسایل عیش و عشرت و محل باده پیمایی و عشق ورزی با کنیزکان بوده و رندان در آنجا به عیش و نوش سرگرم می شدند، ویرانه ها،
در تصوف مقام و مرتبۀ خرابی و نابودی عادات نفسانی و خوی حیوانی و محل کسب اخلاق ملکوتی که عارفان و سالکان از قید عادات و حالات نفسانی رهایی یافته و از بادۀ وحدت سرمست شوند، برای مثال قدم منه به خرابات جز به شرط ادب / که ساکنان درش محرمان پادشهاند (حافظ - ۴۰۸)، شرح اسرار خرابات نداند همه کس / هم مگر پیر مغان حل کند این مسئلهها (جامی - ۹)، اسرار خرابات به جز مست نداند / هشیار چه داند که در این کوی چه راز است؟ (عراقی - ۱۵۴)
تصویری از خرابات
تصویر خرابات
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خراباتی
تصویر خراباتی
کسی که پیوسته در خرابات است، در تصوف ویژگی انسان کاملی که به معارف الهی دست یافته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
حکایتهای شب، سخنان پریشان و نامربوط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
مجموع اعتقادات یا اعمال ناشی از نادانی، ترس از ناشناخته ها، اعتقاد به جادو و بخت، درک نادرست برخی علت و معلول ها و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرابات
تصویر قرابات
جمع قرابه، از ریشه پارسی کراوه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
((خُ))
جمع خرافت، سخنان بی اصل، افسانه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرافات
تصویر خرافات
Superstition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ความเชื่อโชคลาง
دیکشنری فارسی به تایلندی
अंधविश्वास
دیکشنری فارسی به هندی
אֱמוּנָה תְּפֵלָה
دیکشنری فارسی به عبری
কুসংস্কার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خربات
تصویر خربات
جای خراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرامان
تصویر خرامان
(دخترانه)
آنکه با ناز و تکبر راه می رود
فرهنگ نامهای ایرانی
پول گذران هزینه زندگی، جمع اخراج. اخراجها، وجه معاش وجه گذران خرجی هزینه، آنچه از شهر یا کشوری از کای بازرگانی و جز آن بیرون برند صادرات، مالیات غیر مستمر بیش از میزان عادی یا اخراجات دیوانی. مالیاتی که برای مصارف دیوانی وصول میشود
فرهنگ لغت هوشیار
جمع راهبه، هیرسایان مونث راهب زن ترسای پارسا و گوشه نشین جمع راهبات
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)
فرهنگ لغت هوشیار