جدول جو
جدول جو

معنی خدادانی - جستجوی لغت در جدول جو

خدادانی(خُ)
خداشناسی. (آنندراج). باایمانی. درستکاری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خداداده
تصویر خداداده
چیزی که خداوند بخشیده است، خدا داد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
قدرشناسی، درک کردن ارزش نیکویی و خدمت دیگران و سپاسگزاری از آنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبادانی
تصویر آبادانی
آباد بودن، آباد ساختن زمین با کشت وکار، آباد کردن، جایی که در آن آب و گیاه پیدا شود و مردم در آنجا زندگانی کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خراسانی
تصویر خراسانی
مربوط به خراسان مثلاً موسیقی خراسانی، از مردم خراسان، در علوم ادبی در ادبیات فارسی، سبکی که دارای ویژگی هایی چون سادگی الفاظ، روانی عبارات، خالی بودن مضامین از تخیلات دورازذهن و مقید نبودن به صنایع بدیعی است مانند اشعار رودکی، عنصری، فرخی و منوچهری، سبک ترکستانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خدایگانی
تصویر خدایگانی
پادشاهی، مربوط به پادشاه، در علوم سیاسی سلطنتی، سمت پادشاه، شاهی، سلطنت
فرهنگ فارسی عمید
(خُ)
چیزی که منسوب به بخشش الهی است. خداداده: این ثروت و گنج خدادادی است
لغت نامه دهخدا
(خُ)
دهی است از دهستان دشت آب بخش بافت شهرستان سیرجان. واقع در 29هزارگزی جنوب بافت و دوهزارگزی شمال راه فرعی دشت آب به بافت. این ناحیه در جلگه واقع و آب و هوای آن معتدل و دارای صد تن سکنه است که فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصولاتش غلات و حبوبات است و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(بَ گُ)
خداشناس. کنایه از باایمان و درستکار
لغت نامه دهخدا
تصویری از عبادانی
تصویر عبادانی
آبادانی منسوب به عبادان از مردم عبادان آبادانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبادانی
تصویر آبادانی
عمران، عمارت، آباد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدایگانی
تصویر خدایگانی
پادشاهی سلطنتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدابینی
تصویر خدابینی
عمل خدابین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدا دادی
تصویر خدا دادی
منسوب به خدا داد: موهبت خدا دادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراسانی
تصویر خراسانی
منسوب به خراسان از مردم خراسان اهل خراسان
فرهنگ لغت هوشیار
محلی که خوکان را در آن نگهداری کنند، جایی کثیف و نامتناسب برای سکونت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبادانی
تصویر آبادانی
عمران، آبادی، منسوب به شهر «آبادان»، آبادی، قریه، رفاه، آسایش، زراعت، کشاورزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خدادادی
تصویر خدادادی
ذاتی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
سپاسداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
Street
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
Acknowledgement, Appreciation, Gratefulness, Gratitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
uliczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
callejero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
di strada
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
de rua
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
街道的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
визнання , вдячність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
uznanie, wdzięczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
вуличний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
Anerkennung, Wertschätzung, Dankbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
straßen-
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
признание , признательность , благодарность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
уличный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
reconhecimento, apreciação, gratidão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قدردانی
تصویر قدردانی
reconocimiento, apreciación, gratitud
دیکشنری فارسی به اسپانیایی