عطای الهی. بخشش الهی: خداداد ما را چنین دستگاه خداداده را چون توان بست راه. نظامی. چو شه دید گنج فرستاده را چهار آرزوی خداداده را. نظامی. بملک خداداده خرسند باش مکن ز آهنین چنگ شیران تراش. نظامی. کار خود گر بخدا بازگذاری حافظ ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی. حافظ. با خدادادگان ستیزه مکن کآن خداداده را خدا داده. ؟ ، فطری. جبلی. موهوبی: ترا که که حسن خداداده هست و حجلۀ بخت چه حاجتست که مشاطه ات بیاراید. حافظ
دهی است از دهستان دشت آب بخش بافت شهرستان سیرجان. واقع در 29هزارگزی جنوب بافت و دوهزارگزی شمال راه فرعی دشت آب به بافت. این ناحیه در جلگه واقع و آب و هوای آن معتدل و دارای صد تن سکنه است که فارسی زبانند. آب آن از قنات و محصولاتش غلات و حبوبات است و اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
چیزی که خدا بخشنده است و کس را در آن دخلی نباشد. (آنندراج). فطری. جبلی. موهوبی: گفت کافر خدای داد بمن این خداداد شاد باد بمن. نظامی. خوب رویان جهانی همه زیور بستند دلبرماست که با حسن خداداد آمد. حافظ (از آنندراج). چه سازد صنعت مشاطه با حسن خدادادش ز طوق قمریان خلخال داده سرو آزادش. صائب (از آنندراج). - امثال: خریت بهرۀ خداداد است