- خداد (خِ)
علامت داغ بر رخسار. (از متن اللغه) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، آلت داغ کردن. (از مهذب الاسماء) ، جمع واژۀ خدّ
معنی خداد - جستجوی لغت در جدول جو
- خداد (خِ / خَ)
شکاف و گشادگی از زمین. (از معجم البلدان) :
ترقی و یرفعها السراب کانها
من عم موثب اوضناک خداد.
از ابوداود که شتر باربری را وصف میکند. (از معجم البلدان)
ترقی و یرفعها السراب کانها
من عم موثب اوضناک خداد.
از ابوداود که شتر باربری را وصف میکند. (از معجم البلدان)
- خداد
جمع خد، دیم ها رخساره ها
- خداد
خداداد نامی برای مردان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
کمال، رسایی، نام فرشته نگهبان آب، نام ماه سوم از سال شمسی، روز ششم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پنج تن بزرگان درگاه قباد پادشاه ساسانی
پوشیدن لباس سیاه در مرگ کسی، جامۀ ماتم پوشیدن، لباس سیاهی که در مرگ کسی بر تن می کنند، جامۀ ماتم
راست و درست بودن، به راه راست بودن، راستی و درستی در کردار و گفتار، راستی و درستی، استقامت
سخت مشکل دشوار، قوی نیروند، فراوان بسیار، تند، جابر ظالم، جمع شداد اشداء
منتها، غایت تیز چون کارد و شمشیر و امثال آن، مرد تیز فهم تیز چون کارد و شمشیر و امثال آن، مرد تیز فهم آهنگر آهنگر
اتفاق، پیشامد، حادثه، رویداد، ماجرا، واقعه