- خالط
- آمیزنده
معنی خالط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با یکدیگر آمیزش و معاشرت داشتن
با هم آمیختن، با یکدیگر آمیزش و معاشرت داشتن
آمیزنده، معاشر
تهی، ونگ
مرخا
آفرینشگر، آفریننده، آفریدگار
سره، ناب، زدوده
خواهر مادر
دایی کاکویه خالو پارسی نیز هست و برابر است با سورنای دائی خال برادر مادر. خواهر مادر، جمع خالات
برابر هموار
نو بیرون آورنده، آفریدگار، آفریننده، بوجود آورنده
گول، احمق، نا نجیب
زنی که با دادن مال طلاق گرفته باشد
ساده، ناب، صافی، بی غش، بی آمیغ
همیشه و جاودان، مرقش
مرگ
مرد فریبنده، زبانباز، حقه باز
باطل و بیهوده
شیر خوشبوی
تهی، تنها، یکه
کسی که بیراهه می رود
آمیختگی، آمیزش نر و ماده در ستور، شوریدگی آمیزش کردن با کسی
اشتباه کننده، خطاکار
دایی، برادر مادر، خال
پاینده، جاوید، جاودان، همیشگی، دائمی
خلق کننده، آفریننده، از نام ها و صفات خداوند
مقابل پر، تهی، جای تهی، خلوت، کنایه از دور، برکنار، کنایه از تنها، کنایه از بدون همراهی چیز دیگر
ناب، سره، پاک، بی آلایش، بدون ظرف مثلاً وزن خالص
تهی، آزاد، رها
دایی، برادر مادر