غالط غالط خطاکننده. خطاکار. غلطکار. غلط مخصوص به منطق و غلت در حساب است و اسم فاعل آن غالط است. (از قطر المحیط). و رجوع به غلط شود لغت نامه دهخدا
غالب غالب غلبه کننده، چیره شونده، چیره، پیروز، افزون، بسیار، فراوان، قسمت بیشتر چیزیغالب آمدن: غلبه کردن، چیره شدن، پیروز شدن، غالب شدنغالب اوقات: بیشتر اوقاتغالب شدن: غلبه کردن، چیره شدن، پیروز شدن فرهنگ فارسی عمید