- خافی
- پنهان و پوشیده
معنی خافی - جستجوی لغت در جدول جو
- خافی
- پنهان، پوشیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نهان، پنهان، پوشیدگی
تهی، ونگ
بسنده، بس
خفی، پوشیده تر
پالایه
خشن و تند خوی، ستمگر، جفا کننده
برهنه پای
منسوب بخاک
لرزنده
خوار کننده
کسی که به اراده خود خطا کند و مخطی کسی که اداره صواب کند و بی قصد خطا از او ظاهر گردد
پیروز، خوار کننده
دور کرده و رانده شده
ناآزمودگی، بی تجربگی
تهی، تنها، یکه
فریبنده، سخت تاریک
ترسنده ترسان هراسان (همواره خایف است)، جمع خایفین
کم عقلی از پیری خرف بودن
موهوم، افسانه ای
پوشیده و پنهان
شفا دهنده، بهبود بخش
بی غش، پاکیزه، بی درد، خالص
پرهای کوچک بال پرنده
لرزنده، جنبنده، تپنده
پست کننده، خوار کننده
خطا کننده، خطاکار، گناهکار
نفی کننده، رد کننده، دور کننده
جفا کننده، جفاپیشه، بدخو، خشن، تندخو
خفی تر، پنهان تر، نهان تر، پوشیده تر
آلوده به خاک، خاک آلود، تهیه شده از خاک، رنگی شبیه قهوه ای روشن مانند رنگ خاک، به رنگ خاک، کنایه از آدمی، مردم، مقابل آبی، مربوط به خشکی، کنایه از فروتن، افتاده، برای مثال بنی آدم سرشت از خاک دارند / اگر خاکی نباشد آدمی نیست (سعدی - ۱۰۶) ، کنایه از خوار، ذلیل، کنایه از فروتن بودن، افتاده بودن
دورکرده و رانده شده، سگ و خوک رانده شده
درست، راست، قانع کننده، شفابخش، صحّت بخش