گرشاسب بن علی بن شمس الملوک فرامرز علاءالدوله محمد بن دشمن زیار مکنی به ابوکالنجار. (رودکی چ سعید نفیسی ج 1 ص 27 و 28). رجوع به ابوکالنجار شود. شهمردان بن ابی الخیر کتاب ’نزهت نامه علائی’ را بنام او کرد
گرشاسب بن علی بن شمس الملوک فرامرز علاءالدوله محمد بن دشمن زیار مکنی به ابوکالنجار. (رودکی چ سعید نفیسی ج 1 ص 27 و 28). رجوع به ابوکالنجار شود. شهمردان بن ابی الخیر کتاب ’نزهت نامه علائی’ را بنام او کرد
نام شخصی بوده که با ملک و اتابک محمد پیوست و مردی مکار بود: چون ملک و اتابک محمد دو سه ماه در ضیافت خانه امراء ایگ بودند. پس بر عزم استعداد روی بفارس نهادند و در پسا خاصبک با ملک و اتابک محمد پیوست و فوجی از سوار و پیاده داشت. این خاصبک مردی بود مکار ناحق شناس بااتابک محمد آغاز مساوی اتابک زنگی نهاد و گفت از وی و مدد وی حسابی برنتوان گرفت. (تاریخ افضل ص 68)
نام شخصی بوده که با ملک و اتابک محمد پیوست و مردی مکار بود: چون ملک و اتابک محمد دو سه ماه در ضیافت خانه امراء ایگ بودند. پس بر عزم استعداد روی بفارس نهادند و در پسا خاصبک با ملک و اتابک محمد پیوست و فوجی از سوار و پیاده داشت. این خاصبک مردی بود مکار ناحق شناس بااتابک محمد آغاز مساوی اتابک زنگی نهاد و گفت از وی و مدد وی حسابی برنتوان گرفت. (تاریخ افضل ص 68)
تافتۀ خانشاهی: در هم کشم چو چین قبا روی از ملال گر خاصک آورد که کند پوشش تنم. نظام قاری (دیوان ص 119). خاصک تو ستانی بقد ارمک تو دهی یا رب تو بلطف خویش بستان و بده. نظام قاری (دیوان، ص 142). یکی صوفک و خاصک دلپذیر در آن خیل وامانده بی بارگیر. نظام قاری (دیوان ص 185)
تافتۀ خانشاهی: در هم کشم چو چین قبا روی از ملال گر خاصک آورد که کند پوشش تنم. نظام قاری (دیوان ص 119). خاصک تو ستانی بقد ارمک تو دهی یا رب تو بلطف خویش بستان و بده. نظام قاری (دیوان، ص 142). یکی صوفک و خاصک دلپذیر در آن خیل وامانده بی بارگیر. نظام قاری (دیوان ص 185)
ابن بلنگری. یکی از امراء سلطان مسعود بن محمدطبربن ملکشاه بود. : وقتی که جاولی جاندار بخدمت سلطان رسید سلطان را خدمت کرد و منزلتش در نزد سلطان بالارفت و سلطان چون حاجب تاتار را از مقام حاجبی خلع وعزل کرد این مقام را بفخرالدین عبدالرحمن بن طغایرک داد. امیر خاصبک بن بلنگر که از خواص سلطان بود با جاولی جاندار و عباس بر خدمت سلطان ایستادند. (از تاریخ اخبارالدوله السلجوقیه ص 113، 114). و رجوع به ص 115، 118، 119، 120، 121، 126 و 128 همان کتاب شود
ابن بلنگری. یکی از امراء سلطان مسعود بن محمدطبربن ملکشاه بود. : وقتی که جاولی جاندار بخدمت سلطان رسید سلطان را خدمت کرد و منزلتش در نزد سلطان بالارفت و سلطان چون حاجب تاتار را از مقام حاجبی خلع وعزل کرد این مقام را بفخرالدین عبدالرحمن بن طغایرک داد. امیر خاصبک بن بلنگر که از خواص سلطان بود با جاولی جاندار و عباس بر خدمت سلطان ایستادند. (از تاریخ اخبارالدوله السلجوقیه ص 113، 114). و رجوع به ص 115، 118، 119، 120، 121، 126 و 128 همان کتاب شود
از بندگانی بود که با سلطان مسعود ملک فارس بودند و طبق قول مستوفی در تاریخ گزیده وی با اتابک ایلدگزکه از بندگان جانی سلطان بود متفق شد و در قصد قتل سلطان فرصت می جستند. رجوع بتاریخ گزیده ص 467 شود
از بندگانی بود که با سلطان مسعود ملک فارس بودند و طبق قول مستوفی در تاریخ گزیده وی با اتابک ایلدگزکه از بندگان جانی سلطان بود متفق شد و در قصد قتل سلطان فرصت می جستند. رجوع بتاریخ گزیده ص 467 شود