جدول جو
جدول جو

معنی خاتیام - جستجوی لغت در جدول جو

خاتیام
انگشتری. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فاتیما
تصویر فاتیما
(دخترانه)
فاطیما، نام شهری در اروپا که حضرت فاطمه در آنجا ظهور کرده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساتیار
تصویر ساتیار
(پسرانه)
نام یکی از سرداران داریوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از واتیار
تصویر واتیار
(پسرانه)
سخنگو (نگارش کردی: واتیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اختیار
تصویر اختیار
مقابل جبر، آزادی انسان در انجام دادن کاری یا ترک آن، برای مثال اینکه گویی این کنم یا آن کنم / این دلیل اختیار است ای صنم (مولوی - ۷۹۶) ، غیر حق را گر نباشد اختیار / خشم چون می آیدت بر جرم دار؟ (مولوی - ۷۹۷)
در تصوف ترجیح دادن ارادۀ حق بر ارادۀ خود به وسیلۀ سالک،
انتخاب کردن، برگزیدن،
در علم نجوم انتخاب زمان مناسب برای انجام کاری با استفاده از منازل قمر
اختیار دادن: آزادی دادن به کسی جهت برگزیدن چیزی یا انجام دادن کاری، مختار کردن
اختیار داشتن: آزاد بودن در انجام دادن کاری، مختار بودن
اختیار کردن: انتخاب کردن، برگزیدن، برای مثال گر تو را در بهشت باشد جای / دیگران دوزخ اختیار کنند (سعدی - ۱۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختتام
تصویر اختتام
به پایان رساندن، ختم کردن، خاتمه دادن، خاتمه، پایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخترام
تصویر اخترام
از ریشه درآوردن، بریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
ناقص، کامل نشده، به پایان نرسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاصیات
تصویر خاصیات
خاصیت، خوی و طبیعت مخصوص کسی یا چیزی، فایده و اثر چیزی، اثر، خاص بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از التیام
تصویر التیام
به هم پیوستن و سر به هم آوردن و بهبود یافتن زخم، به هم پیوند دادن، سازش دادن، سازگاری میان دو چیز
التیام یافتن: سر به هم آوردن زخم، علاج شدن، بهبود یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختیال
تصویر اختیال
تکبر کردن، گردنکشی و بزرگ منشی کردن، خرامیدن و با جاه و جلال راه رفتن، خیال کردن
فرهنگ فارسی عمید
(اِتْ تیا)
ذبح کردن گوسپند تیمه. (منتهی الارب). بکشتن گوسفند را در خانه. (زوزنی). گوسفند علفی کشتن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
مهر و انگشتری، (منتهی الارب)، بمعنی خاتم که مهر و انگشتری باشد، (آنندراج)، و رجوع به المعرب ص 34 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از التیام
تصویر التیام
بهم پیوند زدن، سازگاری میان دوچیز، بهبودی یافتن زخم
فرهنگ لغت هوشیار
نومید مشو. آن در مجلس برآن که لاتیاس، وین در میدان براین که لاتامن. (بنقل لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواتیم
تصویر خواتیم
جمع خاتمه، پایان ها، جمع خاتم، انگشتری ها
فرهنگ لغت هوشیار
تخم انواع مختلف ماهی اسیپنسر یا سگ ماهی است که بصورت ماده غذائی در آمده است
فرهنگ لغت هوشیار
حالتی که بسبب خستگی ناتمام ماندن خواب بیخوابی و کسالت در شخصیت ایجاد شود بطوریکه دهان گشاده دستها کشیده و سینه منبسط گردد، دهان دره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاصیات
تصویر خاصیات
طبیعت خوی. سجیه خاصه، فایده اثر، جمع خصائص (خصایص) خاصیت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مختوم، مهر شده ها، پس پیمانه ها جمع مختوم: مهر کرده شده ها، پس پیمانه ها (از آن رو که مهر پادشاه بر آنها زده میشد)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که دو ساله است (بعض گونه هایش پایا میباشد) و در سراسر نواحی بحرالروم و حبشه و ایران میروید. ارتفاع آن بین 1 تا 5، 1 است. برگهای متناوب و دارای بریدگی بسیار و دمبرگش شامل غلافی است که ساقه را فرا میگیرد. برگش معطر و طمعش مطبوع و کمی شیرین است رازیانج شمار شمره سونف باریان بسباس. یا رازیانه آبی کاکله. یا رازیانه دریایی کاکله. یا رازیانه رومی انیسون. یا رازیانه کاذب شوید شبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باتمام
تصویر باتمام
بی کم و کاست از دم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باتیال
تصویر باتیال
فرانسوی ژرفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتیام
تصویر اتیام
ذبح کردن، کشتن گوسفند درخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختتام
تصویر اختتام
خاتمه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختدام
تصویر اختدام
چاکر گرفتن، پرشک خواستن (پرشک خدمت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخترام
تصویر اخترام
از بیخ و بن برکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختصام
تصویر اختصام
دشمنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختمام
تصویر اختمام
چاه روبی، خانه روبی خانه تکانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیار
تصویر اختیار
گزیدن، گزین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیال
تصویر اختیال
بزرگ منشی و گردنکشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختیان
تصویر اختیان
دشمنیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختتام
تصویر اختتام
پایان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اختیار
تصویر اختیار
چاره داری، توانایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناتمام
تصویر ناتمام
نیمه کاره
فرهنگ واژه فارسی سره