معنی اخترام
اخترام
از ریشه درآوردن، بریدن
تصویر اخترام
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اخترام
اخترام
اخترام
از بیخ و بن برکندن
فرهنگ لغت هوشیار
اخترام
اخترام
اقتطاع. (زوزنی). استیصال. بریدن.
لغت نامه دهخدا
اجترام
اجترام
خرما کنی بار خرما بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
اختمام
اختمام
چاه روبی، خانه روبی خانه تکانی
فرهنگ لغت هوشیار
اختصام
اختصام
دشمنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اختراق
اختراق
پاره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
اختراع
اختراع
شکافتن، بریدن، آفریدن
فرهنگ لغت هوشیار
اختراط
اختراط
شمشیر کشی شمشیر از نیام بر کشیدن پافشاری در گریه
فرهنگ لغت هوشیار
اختراش
اختراش
هم خراشی: خراشیدن همدیگر را، پیشه گری، به زورخواهی
فرهنگ لغت هوشیار