جدول جو
جدول جو

معنی حوذانه - جستجوی لغت در جدول جو

حوذانه
(حَ نَ)
یکی حوذان. (اقرب الموارد). رجوع به حوذان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روزانه
تصویر روزانه
مقابل شبانه، مربوط به روز، به اندازۀ یک روز مثلاً مصرف روزانه، در هر روز مثلاً روزانه چند لیوان آب می خورید؟، روز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
دوتایی، هر چیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد، نماز دو رکعتی، دو رکعت نماز، نماز صبح
فرهنگ فارسی عمید
درختی شبیه درخت بیدمشک که چوب محکم و سخت و شاخه های صاف و راست دارد و از شاخه هایش دستۀ بیل و کلنگ درست می کنند، نوعی بافت کاموا، نوعی کافور مرغوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زولانه
تصویر زولانه
زاولانه، بندی آهنی که بر گردن یا دست و پای زندانیان می بستند، حلقه و زنجیری که به پای اسب و استر می بستند، بخو، گیسوی پیچیده
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
گیاهی است که گل زرد دارد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). حوذانه، یکی آن
لغت نامه دهخدا
(حَ نَ)
جای درشت که نیک بلند نباشد. ج، حومان، حوامین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) :
بحومانه الدراج فالمتثلم.
زهیر (از منتهی الارب).
، گیاهی است. (منتهی الارب). رستنیی باشد قد آن یک گز و شاخه های آن باریک و سیاه و گل آنرا فرفیزی خوانند گزندگی جانوران را نافعست، گویند عربی است. (برهان) (آنندراج) .ابن بیطار نام آنرا در کلمه ذو ثلاث ورقات (سه برگیها) آورده ولکلرک آنرا ’پسورال آ’ ترجمه کرده است. (ابن بیطار). اطریفل. (ضریر انطاکی). طریفلن
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
عدد دو، دو عدد، دوبدو، دو تا دو تا، دوتایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
مربوط به روز، هر روزه، روز به روز
فرهنگ لغت هوشیار
بندی آهنین که بر گردن و دست و پای ستوران یا زندانیان بندند بخاو بخو
فرهنگ لغت هوشیار
بندی آهنین که بر گردن و دست و پای ستوران یا زندانیان بندند بخاو بخو
فرهنگ لغت هوشیار
زیرزمین خانه که در آن حوض باشد، تالابکده اشکوب زیر خانه با تالاب یا تالابک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوذان
تصویر حوذان
آلاله از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صوجانه
تصویر صوجانه
خرما بن خشک
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از گیاهان تیره پروانه واران و یکی از گونه های شبدر است عوینه شبدرک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوسانه
تصویر اوسانه
((اُ نِ))
افسانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
((دُ نِ))
دو جام شراب که پیاپی خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
((نِ))
مربوط به روز، وابسته به روز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
Day, Daily, Daily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شومانه
تصویر شومانه
Ominously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
Double
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
двойной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
ежедневный , ежедневно , дневной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شومانه
تصویر شومانه
зловеще
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
täglich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
doppelt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شومانه
تصویر شومانه
unheilvoll
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
подвійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
щоденний , щодня , щоденний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شومانه
تصویر شومانه
зловісно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
codzienny, codziennie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
podwójny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شومانه
تصویر شومانه
złowieszczo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
每日的 , 日常地 , 日常的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
双倍的
دیکشنری فارسی به چینی