درازترین همه استخوانهای پهلو. (از منتهی الارب). دنده های طویل و دراز. (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ حانیه، به معنی می و می فروش: فللّه عهد لا اخیس بعهده لئن فرجت ان لا ازور الحوانیا. ابومحجن ثقفی
درازترین همه استخوانهای پهلو. (از منتهی الارب). دنده های طویل و دراز. (ناظم الاطباء) ، جَمعِ واژۀ حانیه، به معنی می و می فروش: فللّه عهد لا اخیس بعهده لئن فرجت ان لا ازور الحوانیا. ابومحجن ثقفی
ده کوچکی است از بخش شهریار شهرستان تهران، یکهزارگزی جنوب باختری علیشاه عوض، یکهزار گزی راه عمومی. جلگه ای با آب و هوای معتدل. دارای 15 تن سکنه شیعه است. رجوع شود به فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 استان مرکزی
ده کوچکی است از بخش شهریار شهرستان تهران، یکهزارگزی جنوب باختری علیشاه عوض، یکهزار گزی راه عمومی. جلگه ای با آب و هوای معتدل. دارای 15 تن سکنه شیعه است. رجوع شود به فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 استان مرکزی
سلسلۀ کنعان بن حام بن نوح بودند و در وقتی که یعقوب از الجزیره مراجعت مینمودند، این طایفه در کنعان سکونت داشتند و پسر یکی از بزرگان ایشان که حمور نام داشت، دینه دختریعقوب را ملوث و بی عصمت ساخت. (قاموس کتاب مقدس)
سلسلۀ کنعان بن حام بن نوح بودند و در وقتی که یعقوب از الجزیره مراجعت مینمودند، این طایفه در کنعان سکونت داشتند و پسر یکی از بزرگان ایشان که حمور نام داشت، دینه دختریعقوب را ملوث و بی عصمت ساخت. (قاموس کتاب مقدس)
توابل. دیگ افزارها، جمع واژۀ حاجه و این خلاف قیاس است. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ حاجه. مأخوذ از تازی، کارهای لازم و حاجت ها. (ناظم الاطباء). رجوع به حوائج شود
توابل. دیگ افزارها، جَمعِ واژۀ حاجه و این خلاف قیاس است. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ حاجه. مأخوذ از تازی، کارهای لازم و حاجت ها. (ناظم الاطباء). رجوع به حوائج شود