جدول جو
جدول جو

معنی حواطه - جستجوی لغت در جدول جو

حواطه
(حُ طَ)
محوطه ای که برای غله سازند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پرخو. (السامی فی الاسامی). جوبه. (صراح اللغه)
لغت نامه دهخدا
حواطه
پر خو (غله دان)
تصویری از حواطه
تصویر حواطه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حواله
تصویر حواله
آنچه به کسی واگذار می شود یا به عهدۀ کسی محول می گردد، پول یا جنسی که به موجب نوشته ای به کسی واگذار می شود تا از فرد دیگری بگیرد، برات
حواله دادن: پرداخت پول یا جنسی را به عهدۀ کسی گذاشتن، نوشته به دست کسی دادن که برود پولی یا جنسی را از دیگری بگیرد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
نگاه داشتن. حوط. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به حوط و حیاطت شود
لغت نامه دهخدا
(حَ طَ)
سوزش و درشتی حلق. درد گلو. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، سوزش دل و معده. (مهذب الاسماء) ، درختی است مانند درخت انجیر که در آن مار باشد، گیاهی است مانند صلّیان سوی انها خشنه خاصهً. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، انجیر کوهی. (منتهی الارب) ، انجیر سیاه خرد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، انجیرتر. (منتهی الارب) ، دانۀ دل و سیاهی آن یا خون دل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). میانۀ دل. (مهذب الاسماء) ، کاه ارزن. (منتهی الارب) ، کاه ذرت خاصهً. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حناطه
تصویر حناطه
گندم فروشی، کافور فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیاطه
تصویر حیاطه
نگاهداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حواشه
تصویر حواشه
شرمساز، نیاز، نزدیکی ، خویش گسلی (قطع رحم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حواقه
تصویر حواقه
رفته روفته خاکروبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوایه
تصویر حوایه
گرد آوردن، فراگرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
سپردن، آنچه بکسی واگذار گردد چیزی که بعهده دیگری محول شود، پول یا جنسی که بموجب نوشته ای بشخصی واگذار شود تا از دیگری دریافت دارد. چک، سپرده، سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماطه
تصویر حماطه
سوزش و درشتی حلق، درد گلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حواله
تصویر حواله
((حَ لِ یا لَ))
چیزی که به کسی واگذار شود، پول یا کالایی که به موجب نوشته ای به شخص واگذار شود تا برود از دیگری دریافت کند، حوالت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حواله
تصویر حواله
التّحويلات الماليّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حواله
تصویر حواله
Remittance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حواله
تصویر حواله
remise
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حواله
تصویر حواله
הַעֲבָרַת כֶּסֶף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حواله
تصویر حواله
رقم کی ادائیگی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حواله
تصویر حواله
অর্থপ্রদান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حواله
تصویر حواله
pesa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حواله
تصویر حواله
송금
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حواله
تصویر حواله
送金
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حواله
تصویر حواله
overmaking
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حواله
تصویر حواله
धन प्रेषण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حواله
تصویر حواله
pengiriman uang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حواله
تصویر حواله
การโอนเงิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حواله
تصویر حواله
remesa
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حواله
تصویر حواله
rimessa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حواله
تصویر حواله
汇款
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حواله
تصویر حواله
przekaz pieniężny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حواله
تصویر حواله
грошовий переказ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حواله
تصویر حواله
Überweisung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حواله
تصویر حواله
денежный перевод
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حواله
تصویر حواله
remessa
دیکشنری فارسی به پرتغالی