معنی حواسه - جستجوی لغت در جدول جو

حواسه(حُ سَ)

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حماسه — تصویر حماسه

(دخترانه)

دلیری، شجاعت، کاری افتخارآفرین که از سر شجاعت و دلاوری یا مهارت انجام شده باشد

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از حواله — تصویر حواله

آنچه به کسی واگذار می شود یا به عهدۀ کسی محول می گردد، پول یا جنسی که به موجب نوشته ای به کسی واگذار می شود تا از فرد دیگری بگیرد، برات
حواله دادن: پرداخت پول یا جنسی را به عهدۀ کسی گذاشتن، نوشته به دست کسی دادن که برود پولی یا جنسی را از دیگری بگیرد

آنچه به کسی واگذار می شود یا به عهدۀ کسی محول می گردد، پول یا جنسی که به موجب نوشته ای به کسی واگذار می شود تا از فرد دیگری بگیرد، برات
حواله دادن: پرداخت پول یا جنسی را به عهدۀ کسی گذاشتن، نوشته به دست کسی دادن که برود پولی یا جنسی را از دیگری بگیرد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نواسه — تصویر نواسه

نواده، نوه، فرزند زاده، فرزند فرزند

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از حماسه — تصویر حماسه

امری افتخارآمیز که از روی شجاعت، مهارت و شایستگی انجام شده باشد، در علوم ادبی نوعی شعر در وصف پهلوانان که داستان های منظوم از نبردها، دلاوری ها و افتخارات قومی و نژادی یک ملت را دربر دارد مانند شاهنامۀ فردوسی، شجاعت، دلاوری، دلیری

امری افتخارآمیز که از روی شجاعت، مهارت و شایستگی انجام شده باشد، در علوم ادبی نوعی شعر در وصف پهلوانان که داستان های منظوم از نبردها، دلاوری ها و افتخارات قومی و نژادی یک ملت را دربر دارد مانند شاهنامۀ فردوسی، شجاعت، دلاوری، دلیری

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از حماسه — تصویر حماسه

دلاوری، دلیری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نواسه — تصویر نواسه

فرزندزاده (اعم ازپسرزاده و دخترزاده)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از لواسه — تصویر لواسه

نواله گراس کوچک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عواسه — تصویر عواسه

نوشه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حواشه — تصویر حواشه

شرمساز، نیاز، نزدیکی ، خویش گسلی (قطع رحم)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از گواسه — تصویر گواسه

طرز روش. طرز روش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حواطه — تصویر حواطه

پر خو (غله دان)

فرهنگ لغت هوشیار

سپردن، آنچه بکسی واگذار گردد چیزی که بعهده دیگری محول شود، پول یا جنسی که بموجب نوشته ای بشخصی واگذار شود تا از دیگری دریافت دارد. چک، سپرده، سپردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حوایه — تصویر حوایه

گرد آوردن، فراگرفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حساسه — تصویر حساسه

مونث حساس: قوای حساسه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حراسه — تصویر حراسه

نگاهبانی پاسبانی نگهداری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از چواسه — تصویر چواسه

ضد و بر عکس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دواسه — تصویر دواسه

گروه مردم گروزه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حواقه — تصویر حواقه

رفته روفته خاکروبه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از گواسه — تصویر گواسه

((گُ))

طرز، روش، گواش، گواس، گواشه، کواس

فرهنگ فارسی معین

تصویری از نواسه — تصویر نواسه

((نَ س))

نبیسه، نبسه، نبیره، فرزندزاده، دخترزاده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از حماسه — تصویر حماسه

((حَ س))

دلیری کردن. شجاعت نمودن، شعر رزمی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از حواله — تصویر حواله

((حَ لِ یا لَ))

چیزی که به کسی واگذار شود، پول یا کالایی که به موجب نوشته ای به شخص واگذار شود تا برود از دیگری دریافت کند، حوالت

فرهنگ فارسی معین

تصویری از حماسه — تصویر حماسه

پهلوانی

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از حواله — تصویر حواله

Remittance

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از حواله — تصویر حواله

remise

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از حواله — تصویر حواله

денежный перевод

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از حواله — تصویر حواله

Überweisung

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از حواله — تصویر حواله

грошовий переказ

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از حواله — تصویر حواله

przekaz pieniężny

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از حواله — تصویر حواله

汇款

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از حواله — تصویر حواله

remessa

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از حواله — تصویر حواله

rimessa

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از حواله — تصویر حواله

remesa

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از حواله — تصویر حواله

overmaking

دیکشنری فارسی به هلندی