جدول جو
جدول جو

معنی حواسه

حواسه
(حُ سَ)
قرابت، خواسته بخون. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، حاجت. (از اقرب الموارد) ، غارت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). غنیمت. (از اقرب الموارد) ، گروه مردم درآمیخته از هر جنس و فراهم آمدن گاه آنها. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، حواسات. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا