جدول جو
جدول جو

معنی حنذیان - جستجوی لغت در جدول جو

حنذیان(حِ)
بسیار شر و بدی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کثیرالشر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندیان
تصویر اندیان
(پسرانه)
در بعضی از نسخه های شاهنامه نام یکی از سرداران فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انگیان
تصویر انگیان
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگژه، انگدان، انگژد، انگوژه، رافه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سندیان
تصویر سندیان
بلوط، درخت بلوط
فرهنگ فارسی عمید
(حِ)
مرد بیدار سخت با ترس و پرهیز. (منتهی الارب). شدیدالفزع. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(حُ ذُنْ نَ)
دو گوش. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) ، دو خصیه، دو کرانۀ فرج زن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
جمع واژۀ حسنی. منسوبان به حسن
لغت نامه دهخدا
(حُ نَ)
بصورت تثنیه حسنی ̍ نام موضعی است در شعر. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حُ نَ)
حسنیین. تثنیۀ حسنی ̍. ظفر و شهادت: قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین. (قرآن 52/9). گفته اند مراد دو فرجام نیکو است که عبارت از نصرت و شهادت باشد. و برای تأویل نصرت و شهادت به خصلتین صفت مؤنث آمده است
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان، در 10هزارگزی جنوب خاوری ده شیخ. کوهستانی و گرمسیر است. دارای 150 تن سکنۀ سنی است. زبانشان کردی است. آب آن از رود خانه انجیربوسه و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنین از طایفۀ باباجانی هستند، در دو محل بفاصله سه هزارگزی واقع هستند و به علیا و سفلی مشهورند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. ناحیه ای است تپه ماهور و سردسیری و مالاریایی. از چشمه ها مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ باریک وند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَ ذُ)
مرغی است و آنرا ساق جز نیز گویند. (منتهی الارب) قمری نر
لغت نامه دهخدا
(حُ کُ)
پرنده ای است. (محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
(حُ)
دهی جزء دهستان کزازعلیا بخش سربند شهرستان اراک. کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 402 تن. آب آن از رود خانه کزاز و محصول آن غلات، چغندرقند، انگور، بنشن و قلمستان. شغل اهالی زراعت، جاجیم و ژاکت بافی است. راه مالرو دارد و از راه شوسۀ اراک به ملایر اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
زن بدخوی بی شرم زبان دراز. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اُ ثَ)
بصیغۀ تثنیه، دو خصیه. (ناظم الاطباء). هر دو خایه. (غیاث اللغات). هردو خصیه. (از آنندراج) ، سیر کردن، خودداری کردن در تندی و از سورت انداختن و ضبط کردن از گستاخی، خسته و مانده شدن، پند دادن، تاب دادن و پیچیدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
باطن پوست شکم، باطن پوست پیل، پوستی سرخ که آنرا بعد برکندن موی خراشند. (منتهی الارب). ج، حرصیانات
لغت نامه دهخدا
(حِ)
رجل حنظیان، مرد فحاش بدزبان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حِ ذِ)
طایفه و گروه یا قبیله. (منتهی الارب). جماعت. و گویند طایفه و گویند قبیله. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(خِ)
بدزبان. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
زن بدخوی. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حنظیان
تصویر حنظیان
دشنامگوی بد زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سندیان
تصویر سندیان
پارسی تازی گشته سندیان بلوت از درختان بلوط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنذیان
تصویر خنذیان
بد زیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنایان
تصویر بنایان
جمع بنا، رمن ساختگی والاد گران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذریان
تصویر حذریان
پرهیزگار، ترسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انثیان
تصویر انثیان
دو گوش دوخایه (بیضه)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره ّ چتریان که علفی است و پایا میباشد. این گیاه در اکثر صحاری ایران فراوانست. ارتفاعش 2 تا 5، 2 متر و ریشه اش راست و ستبر است ابر کبیر حلتیت انجدان انگوزاکما انگیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسنیان
تصویر حسنیان
پیروزی، شهادت، ظفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوریان
تصویر حوریان
جمع حوری، در تازی پیشینه ندارد پردیسیان پریگونگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنظیان
تصویر غنظیان
بد زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنشیات
تصویر حنشیات
مار وارگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیذوان
تصویر حیذوان
کبوتر کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زندیان
تصویر زندیان
زندیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حامیان
تصویر حامیان
پشتیبانان، پیروان
فرهنگ واژه فارسی سره