- حنان (پسرانه)
- بخشاینده، از صفات خداوند
معنی حنان - جستجوی لغت در جدول جو
- حنان
- بخشایش، بخشودن و نامی از نامهای خدایتعالی
- حنان
- بخشاینده، بسیار مهربان، از نام های خداوند
- حنان ((حَ))
- رحمت، بخشایش، مهربانی
- حنان ((حَ نّ))
- بخشاینده، بسیار مهربان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کمان، کمان بانگ آرنده، نالنده نالان بسیار ناله کننده نوحه کننده ستون حنانه
ناله کننده
نسوان
اطراف یا سرانگشتان
جمع آن، ضمیر اشاره برای اشخاص دور، ایشان، مقابل اینان: شراب لعل کش و روی مه جبینان بین، خلاف مذهب آنان جمال اینان بین، (حافظ)
آب دماغ وینیرک
در حال نشاط و شور و هیجان
سایه کوتاه
شب، جامه جنت که بمعنی بهشت است جنت که بمعنی بهشت است سپر، ترس سپر، ترس
مخفف چون آن، چونان و مانند آن، چونان، و چنانچون هم گفته شده کوشیدن، کوشش و جد و جهد
تشنه، عطشان
جمع حب، دانه ها گویک ها گویه ها
بسیار نیکو و خوب
اندوهناک، محزون
زن پارسا و پاکدامن
بره تو دلی، سوگند گشا، خون روا
ناله و زاری، بانگ کردن
مهربان
بر فک از بیماری های گلو، لبیشه
جمع حنق، خشم ها
کسی که جسد میت را حنوط کند