جدول جو
جدول جو

معنی حمیت - جستجوی لغت در جدول جو

حمیت
غیرت، حمیت، ناموس پرستی، رشک
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
فرهنگ فارسی عمید
حمیت
پرهیز دادن بیمار از آنچه برایش ضرر دارد، ویژگی آنچه حفظ و نگه داری شود
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
فرهنگ فارسی عمید
حمیت(حَ می یَ)
محمیه. محمیت. (غیاث). حمیت از چیزی، ننگ و عار داشتن از آن. (منتهی الارب). غیرت. (غیاث). درد. (یادداشت مرحوم دهخدا). رشک. (منتهی الارب) (ترجمان) ، در اصطلاح، حمیت عبارتست از آنکه در محافظت ملت یا حرمت از چیزهایی که محافظت از آن واجب بود تهاون ننماید. (نفایس الفنون). محافظت بر حرم و دین از تهمت: بیامدم تا آنچه از... شرط حمیت و فتوت بر من واجبست بادا برسانم. (کلیله و دمنه). از روی مروت وحمیت واجب آید آن قصد را دفع کردن. (سندبادنامه).
- بی حمیت، بی ننگ و عار:
ببین آن بی حمیت را که هرگز
نخواهد دید روی نیکبختی.
سعدی.
از آن بی حمیت بباید گریخت
که نامردیش آب مردان بریخت.
سعدی.
و گاه بتخفیف آید:
بددل و دزد و جلد و بی حمیت
روبه و شیر و گرگ و کفتارند.
ناصرخسرو.
رجوع به حمیت بتخفیف شود.
- حمیت الجاهلیه، ننگ روزگار کافری. (ترجمان عادل بن علی)
لغت نامه دهخدا
حمیت(حَ)
استوار از هر چیز. (منتهی الارب). المتین من کل شی ٔ. حتی گویند: تمرحمیت و عسل حمیت. (اقرب الموارد)، بسیار شیرین: تمر حمیت. (منتهی الارب)، شدید: غضب حمیت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)،
{{اسم}} خیک روغن که در آن رب انداخته باشند. (منتهی الارب)، خیک پشمین (مودار) که در آن روغن و عسل و زیتون قرار داده باشند و گفته اند خیک بدون مو برای روغن. (اقرب الموارد). خیکچه یا خیک بی موی بجهت روغن. (منتهی الارب). ج، حمت. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
حمیت(تَ فُ)
حمیه. پرهیز نمودن. (منتهی الارب) (غیاث) ، حفاظت و نگاه داشتن. (غیاث) (منتخب) (صراح)
لغت نامه دهخدا
حمیت(حَ یَ)
مخفف حمیّت:
کس چه داند که روسپی زن کیست
در دل کیست شرم و حمیت و چم.
خطیری.
هرگز انگشت بتو بر ننهادستم
که من از مادر باحمیت زادستم.
منوچهری.
با که کردستی این صحبت و این عشرت
بر تن خویش نبود است تراحمیت.
منوچهری.
مرد سخن یافته را در سخن
حملت و هم حمیت و هم قوت است.
ناصرخسرو.
رجوع به حمیّت شود
لغت نامه دهخدا
حمیت
مروت، غیرت
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
فرهنگ لغت هوشیار
حمیت((حَ یَّ))
مروت، جوانمردی، غیرت، رشک
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
فرهنگ فارسی معین
حمیت
آزادگی، آزادمنشی، بزرگواری، بلندهمتی، پایمردی، تعصب، جوانمردی، حریت، رادی، عرق، عصبیت، غیرت، غیرتمندی، فتوت، مروت
متضاد: ناجوانمردی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حمید
تصویر حمید
(پسرانه)
ستوده، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حکمیت
تصویر حکمیت
داوری بین دو یا چند تن، در علم حقوق رسیدگی به اختلاف و حل آن در خارج از دادگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمیر
تصویر حمیر
حمار، خر، جانوری چهارپا و کوچک تر از اسب با گوش های دراز و یال کوتاه، الاغ، درازگوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حریت
تصویر حریت
آزادی، آزادگی، آزادمردی، آزادمنشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمرت
تصویر حمرت
سرخی، رنگ سرخ،
باد سرخ، سرخ باد، نوعی بیماری پوستی که به وسیلۀ میکروب استرپتوکک تولید می شود و از عوارض آن سرخی و تورم پوست بدن به ویژه گونه ها است، بادرو، باد دژنام، بادشنام، بادژ، بادر، باد ژفا
فرهنگ فارسی عمید
(شُ)
حمیت. از چیزی ننگ و عار داشتن. (از تاج المصادر بیهقی). محمیه. حمایت. حمیّه. (منتهی الارب). رجوع به محمیه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حمات
تصویر حمات
جمع حامی پشتیبانان نگهدارندگان نگهبانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمیت
تصویر خمیت
فربه، جسیم، کلان، سمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیز
تصویر حمیز
سنگدل، زیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیس
تصویر حمیس
شجاع، دلاور، شدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیش
تصویر حمیش
آرد، پیه گداخته، تنور
فرهنگ لغت هوشیار
بار بر سر یا به پشت، پسر خوانده سر راهی، بیگانه، خس بر آب، پایبندان (ضامن)، زه، ابر پر باران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیم
تصویر حمیم
قریب و خویشاوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیه
تصویر حمیه
پرهیز، نگاهداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیت
تصویر حلیت
روایی، حلالی زیور، آرایش زیور، آرایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکمیت
تصویر حکمیت
داوری بین دو یا چند تن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
پناه، پشتی، دستگیری، حفاظت، تقویت، یاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمرت
تصویر حمرت
رنگ سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیات
تصویر حمیات
جمع حمی، تپ ها، جمع حمی تبها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیر
تصویر حمیر
سرخک: سرخه از گیاهان جمع حمار خران دراز گوشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حریت
تصویر حریت
آزادی، آزاد شدن، آزاد مرد شدن، آزادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمیت
تصویر زمیت
گرانسنگ جا افتاده مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمید
تصویر حمید
ستوده، پسندیده و نامی از نامعالی خدایتعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
چندی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکمیت
تصویر حکمیت
داوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمایت
تصویر حمایت
پشتیبانی، همیاری
فرهنگ واژه فارسی سره