قبیله ای است از قبایل بنی سبا و ضحاک پادشاه از آن قبیله بود. (آنندراج) (غیاث). این قبیله بناحیت صمدان و سه شهرک آن نشینند و ایشان را کشت و برز است و مراعی و رز. (حدود العالم). و رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 315 و رجوع به حمیریان شود
حمیره. یرنداق که بدان زین بندند. (منتهی الارب) ، جَمعِ واژۀ حمار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : تیر و بهار و دهر جفاپیشه خرد خرد بر تو همی شمرد و تو خود خفته چون حمیر. ناصرخسرو. حسد آمد همگان را ز چنان کار ازو برمیدند و رمیده شود از شیر حمیر. ناصرخسرو
دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در هفتاد هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 5 هزارگزی خاوری راه فرعی خلف آباد به اهواز. ناحیه ای است واقع در دشت و گرمسیری است. دارای 150تن سکنه میباشد. از چاه مشروب میشود. محصولاتش غلات ولبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ زرگان معمر هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)