دختر حارث بن ابوشمر است. درباره او مثلی است مشهور در عرب که گویند: مایوم حلیمه بسّر. و اصل آن اینست که پدر او حارث لشکری بجنگ منذر بن ماءالسماء می فرستاد حلیمه ظرفی (تغاری) پر از عطر بیاورد و همه را خوشبو و معطر گردانید. (منتهی الارب). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
دختر حارث بن ابوشمر است. درباره او مثلی است مشهور در عرب که گویند: مایوم حلیمه بِسّر. و اصل آن اینست که پدر او حارث لشکری بجنگ منذر بن ماءالسماء می فرستاد حلیمه ظرفی (تغاری) پر از عطر بیاورد و همه را خوشبو و معطر گردانید. (منتهی الارب). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
بنت امیمه. تابعیه است. در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که از نسل دوم مسلمانان بوده و صحابی پیامبر اسلام را درک کرده ولی خود مستقیماً پیامبر را ندیده است. تابعین با آنکه پیامبر را ندیدند، اما با صحابه ارتباط مستقیم داشته و از آن ها علم، حدیث، و سنت را فراگرفتند. این افراد نقش بسیار مهمی در انتقال میراث دینی و فرهنگی اسلام به نسل های بعد داشتند و بسیاری از بزرگان فقه، تفسیر و حدیث از میان تابعین برخاسته اند.
بنت امیمه. تابعیه است. در تاریخ اسلام، تابعی به کسی گفته می شود که از نسل دوم مسلمانان بوده و صحابی پیامبر اسلام را درک کرده ولی خود مستقیماً پیامبر را ندیده است. تابعین با آنکه پیامبر را ندیدند، اما با صحابه ارتباط مستقیم داشته و از آن ها علم، حدیث، و سنت را فراگرفتند. این افراد نقش بسیار مهمی در انتقال میراث دینی و فرهنگی اسلام به نسل های بعد داشتند و بسیاری از بزرگان فقه، تفسیر و حدیث از میان تابعین برخاسته اند.
دیه نزل، قصبه ای است به دوفرسنگی قراقورم. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : دیگر به دوفرسنگی قراقوم بر جانب مشرق بر گوشۀ پشته ای کوشکی ساخته اند که بوقت توجه به جانب مشتاه و مراجعت گذر بر آن باشد... و آن موضع را ترغوبالیغ نام نهاده اند. (جهانگشای جوینی ج 1ص 170). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 53 شود
دیه نزل، قصبه ای است به دوفرسنگی قراقورم. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : دیگر به دوفرسنگی قراقوم بر جانب مشرق بر گوشۀ پشته ای کوشکی ساخته اند که بوقت توجه به جانب مشتاه و مراجعت گذر بر آن باشد... و آن موضع را ترغوبالیغ نام نهاده اند. (جهانگشای جوینی ج 1ص 170). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 53 شود
شیر که در وی خرما تر کرده باشند. (از منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) ، روغن که برشیر برآید وقت دوغ زدن، باقیمانده و فشاردۀ خیگ، عصارۀ حنا، مسکه که بر آن شیر دوشند. (منتهی الارب) (آنندراج)
شیر که در وی خرما تر کرده باشند. (از منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) ، روغن که برشیر برآید وقت دوغ زدن، باقیمانده و فشاردۀ خیگ، عصارۀ حنا، مسکه که بر آن شیر دوشند. (منتهی الارب) (آنندراج)
ابن الثابت. خوندمیر در حبیب السیر در ذیل عنوان ’ذکر بعضی از حکایات و غرایب روایات که ازجنیان منقول است’ داستانی از این مرد از ابوعامر راهب نقل کرده است. (خاتمۀ حبیب السیر چ سنگی تهران ص 402). و در چ خیام ج 4 ص 684 خزیمه با خاء معجمه است ابن حرب. از قبیلۀ بجیله است. (منتهی الارب) (تاج العروس) ابن حیان. از قبیلۀ بنی سامه بن لوی است. (تاج العروس)
ابن الثابت. خوندمیر در حبیب السیر در ذیل عنوان ’ذکر بعضی از حکایات و غرایب روایات که ازجنیان منقول است’ داستانی از این مرد از ابوعامر راهب نقل کرده است. (خاتمۀ حبیب السیر چ سنگی تهران ص 402). و در چ خیام ج 4 ص 684 خزیمه با خاء معجمه است ابن حرب. از قبیلۀ بُجیله است. (منتهی الارب) (تاج العروس) ابن حیان. از قبیلۀ بنی سامه بن لوی است. (تاج العروس)
ولیمه در فارسی سور کتخدایی سور اروسی، دلمه پولی که داماد به آمادگان می پردازد (گویش گیلکی)، خوراک سور خوراک جشن، سور مهمانی عروس، طعامی که در مهمانی جشن عروسی زایمان و غیره دهند، جمع ولائم، پولی که بعنوان هدیه عروسی بوار دان دهند در بعض شهرستانها)
ولیمه در فارسی سور کتخدایی سور اروسی، دلمه پولی که داماد به آمادگان می پردازد (گویش گیلکی)، خوراک سور خوراک جشن، سور مهمانی عروس، طعامی که در مهمانی جشن عروسی زایمان و غیره دهند، جمع ولائم، پولی که بعنوان هدیه عروسی بوار دان دهند در بعض شهرستانها)