جدول جو
جدول جو

معنی حلیت - جستجوی لغت در جدول جو

حلیت
روا بودن، حلال بودن
تصویری از حلیت
تصویر حلیت
فرهنگ فارسی عمید
حلیت
زیور، زینت، پیرایه، صورت ظاهر انسان، هیئت انسان، چگونگی پیکر و رنگ چهره، حلیه
تصویری از حلیت
تصویر حلیت
فرهنگ فارسی عمید
حلیت(حِلْ ل)
انغوزه. (ناظم الاطباء). انگزه. (آنندراج). انکژه. (مهذب الاسماء). انگوزه و آن صمغ درخت انجدان است. انگژد. (زمخشری). انقوزه
لغت نامه دهخدا
حلیت(حِ یَ)
حلیه. زیور. آرایش. رجوع به حلیه شود
لغت نامه دهخدا
حلیت(قَ گَدَ)
در تداول، حلالی. روایی. مقابل حرمت
لغت نامه دهخدا
حلیت(حَ)
پشک، یخچه. تگرک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
حلیت
روایی، حلالی زیور، آرایش زیور، آرایش
تصویری از حلیت
تصویر حلیت
فرهنگ لغت هوشیار
حلیت((حِ لِّ یَُ))
حلال بودن، روا بودن
تصویری از حلیت
تصویر حلیت
فرهنگ فارسی معین
حلیت((حِ یَ))
زیور، آرایش
تصویری از حلیت
تصویر حلیت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حلیم
تصویر حلیم
(پسرانه)
بردبار، شکیبا، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حلیف
تصویر حلیف
هم عهد، هم پیمان، هم سوگند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلیت
تصویر بلیت
برگۀ کاغذی چاپ شده برای ورود به تماشاخانه، اتوبوس، راه آهن، هواپیما و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلیم
تصویر حلیم
خوراکی که از گندم و گوشت پختۀ له شده تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
غیرت، حمیت، ناموس پرستی، رشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حریت
تصویر حریت
آزادی، آزادگی، آزادمردی، آزادمنشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
پرهیز دادن بیمار از آنچه برایش ضرر دارد، ویژگی آنچه حفظ و نگه داری شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلیه
تصویر حلیه
زیور، زینت، پیرایه، صورت ظاهر انسان، هیئت انسان، چگونگی پیکر و رنگ چهره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلیب
تصویر حلیب
شیر، به ویژه شیر گاو یا گوسفند، شراب خرما
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
شعوری بنقل مجمعالفرس، این کلمه را مرادف تنبلیت بمعنی بار اندک آورده و بدون تردید تصحیف تنبلیت و یا تملیت است. رجوع به این دو کلمه در همین لغت نامه و لسان العجم شعوری ج 1 ورق 272 ب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حیلت
تصویر حیلت
مکر، حیله، تدبیر، بهانه، فریب، دستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیت
تصویر پلیت
پلید، نجس وناپاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیج
تصویر حلیج
پنبه واخیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیب
تصویر حلیب
شیر دوشیده، می خرما، خون تازه شیر دوشیده شیر، شراب خرما
فرهنگ لغت هوشیار
زینت زیور پیرایه، جمع حلی و حلی. یا حلیه انسانی. هیات ظاهری انسان و رنگ چهره وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیف
تصویر حلیف
هم سوگند، هم قسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیق
تصویر حلیق
ریش سترده ریش تراشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیل
تصویر حلیل
شوی، زوج، شوهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیم
تصویر حلیم
بردبار، خویشتن دار و نامی از نامهای خدایتعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلتیت
تصویر حلتیت
انگوزه انگوژه انغوزه انگشتک ازدوی (صمغ) درخت انگدان کسنی انغوزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمیت
تصویر حمیت
مروت، غیرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حریت
تصویر حریت
آزادی، آزاد شدن، آزاد مرد شدن، آزادگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلیت
تصویر بلیت
بسیار خاموش، مرد خردمند دانا
فرهنگ لغت هوشیار
زیور بر نهادن پیرایه بستن آراستن، یکی از مراتب قوه عقل عملی و آن آراسته شدن با وصاف ستوده و خصال پسندیده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علیت
تصویر علیت
وهانگی انگیزگی علت بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیت
تصویر کلیت
همگی
فرهنگ واژه فارسی سره