- حلقه
- چنبر، چنبره
معنی حلقه - جستجوی لغت در جدول جو
- حلقه
- هر چیز مدور بشکل دایره
- حلقه
- هر چیز گرد و دایره شکل مثلاً حلقه های زنجیر، نوعی انگشتر ساده که به ویژه به نشانۀ نامزدی یا متاهل بودن به دست می کنند، واحد شمارش برخی چیزهای گرد مثلاً یک حلقه لاستیک، دو حلقه چاه، یک حلقه فیلم،
کنایه از گروهی که دور هم جمع می شوند، انجمن، محفل، وسیله ای لولادار و چکش مانند بر روی قسمت خروجی برخی درها که برای ایجاد صدا به در کوبیده می شود، کوبه، نوعی گوشوارۀ ساده که کنیزان و غلامان به گوش می کردند، کنایه از زنجیر
- حلقه ((حَ قِ))
- هرچیز مدور و دایره شکل که میانش خالی باشد، دایره، انجمن، مجلس، گروه، زره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیسگی، سیاهی و سفیدی
رستخیز، قیامت
کاسه چشم، سیاهی چشم
سوزش سوختگی، گرمی تفسیدگی
شنبلید شنبلیله، سیاهی، خوراک زایو مسابقه اسب دوانی، اسبان مسابقه. شنبلیله
برابر با حوقله است نای شیشه
زینت زیور پیرایه، جمع حلی و حلی. یا حلیه انسانی. هیات ظاهری انسان و رنگ چهره وی
رازیانه رومی کمکلن (لوز المعده)
شنگار از گیاهان، کنه، نوک پستان، پوستخورک از خرفستران
سیاهی
گلویی
آفرینش پیرایش تا شش داداری دهش ابر باران خیز
مرد باز زنی که مردان را بازی دهد و به بازی گیرد، کوبه چکش
تعلق، عشق و محبت، دلبستگی
گروه اسبان که در مسابقۀ اسب دوانی شرکت کنند، اسب هایی که برای شرکت در اسب دوانی از هر جا بیاورند و آماده کنند
شصت و نهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه
نطفه یا جنین که هنوز به صورت پارۀ خون بسته است
علقۀ مضغه: کنایه از شخص پست و حقیر
علقۀ مضغه: کنایه از شخص پست و حقیر
زیور، زینت، پیرایه، صورت ظاهر انسان، هیئت انسان، چگونگی پیکر و رنگ چهره
سیاهی چشم، مردمک چشم، حفره ای که چشم در آن جا دارد، کاسۀ چشم
آویزش، دلمه خون بسته، پست خود نما، جغله بچه که هنوز بزرگ نشده آویزش، قطعه ای خون، طور دوم از ادوار نطفه که مانند خون غلیظ شده منجمد گردد خون بسته. یا علقه مصغه. شخص پست و حقیری که می خواهد خود نمایی کند، بچه ای که هنوز رشد نکرده (در مقام توهین گویند)
پا زهر از گیاهان
نیمه جدا، لپه از گیاهان این واژه در برخی فرهنگ های فارسی فلقه آمده نصف شی شکافته نیمه چیزی که از هم شکافته باشند. نصف شی شکافته، پاره چیزی قطعه، جمع فلق
از پس رساندگان از دنبال پیوستگان
بز سپید
شنبلیله، گیاهی علفی و یک ساله، با شاخه های نازک و گل های زرد که به عنوان سبزی خوراکی و معمولاً به صورت پخته مصرف می شود، شملید، شنبلید، شلمیز
گرد نشستن