جدول جو
جدول جو

معنی حقوف - جستجوی لغت در جدول جو

حقوف
(حُ)
جمع واژۀ حقف. ریگهای تودۀ کژ. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
حقوف
(تَ)
کج شدن، نشستن آهودر حقف یا کج نشستن آن مانند حقف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وقوف
تصویر وقوف
آگاهی، ایستادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حقود
تصویر حقود
پرکینه، کینه ور
فرهنگ فارسی عمید
دستمزدی که معمولاً به صورت ماهیانه از سوی کارفرما به کارگر یا کارمند پرداخت می شود، دانش شناسایی و بررسی قانون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقوف
تصویر سقوف
سقف ها، بالاترین سطوح داخلی هر فضای سرپوشیده، از آسمان ها، جمع واژۀ سقف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حتوف
تصویر حتوف
حتف ها، مرگ های طبیعی، موت ها، جمع واژۀ حتف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حقود
تصویر حقود
حقدها، کینه ها، جمع واژۀ حقد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حروف
تصویر حروف
حرفها، جمع واژۀ حرف
حروف روادف: حروف ث، خ، ذ، ض، ظ، غ (ثخذ و ضظغ) که در آخر حروف ابجد قرار دارند
حروف صفیر: حروف ز، س، ص
حروف عالیات: در تصوف موجودات یا شئون ذاتی موجود در غیب الغیوب مانند درخت در هسته، برای مثال ما جمله حروف عالیاتیم مدام / پنهان ز همه به غیب ذاتیم مدام ی هرچند کتاب عالمی بنوشتیم / پوشیده ز لوح کائناتیم مدام (شاه نعمت الله ولی - لغتنامه - ۸۱۵)
حروف عله: «و»، «ا» و «ی»
حروف معجم: مقابل حروف مهمله، حروف هجائیه، حروف نقطه دار مانند ب، ت، ث
حروف مهمله: مقابل حروف معجم، حروف بی نقطه مانند ا، ح، د، ر، س
حروف هجا: نشانه هایی که کلمات با آن نوشته می شود، از الف تا یا، الفبا
حروف تهجی: نشانه هایی که کلمات با آن نوشته می شود، از الف تا یا، الفبا، حروف هجا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقوف
تصویر سقوف
جمع سقف، آسمانه ها، تاک ها، طاق ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقوف
تصویر وقوف
آگاهی، ایستیدگی، پی بردن -1 ایستادن، آگاه شدن، ایست توقف: (و ایستادن در موقف وقوف طاعت توقفی نماید عنان یکران دولت بر آن سمت معطوف فرماییم)، آگاهی اطلاع. یا اهل وقوف. بااطلاع و تجربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکوف
تصویر حکوف
سستی در عمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حروف
تصویر حروف
علاماتی که الفبا را تشکیل داده و کلمات از آنها ترکیب می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقوف
تصویر رقوف
لرزنده از سرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقود
تصویر حقود
کینه ور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتوف
تصویر حتوف
جمع حتف، مرگ ها جمع حتف مرگها هلاکها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقوف
تصویر اقوف
آگاه تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقوه
تصویر حقوه
شلوار، شکم درد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
سزاها، پاداشها، حقها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقور
تصویر حقور
صاحب حق دارنده حق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
((حُ))
جمع حق، راستی ها، درستی ها، وظایف، تکالیف، در فارسی به معنای دستمزد، مجموعه قوانین، قواعد و رسوم لازم الاجرایی که به منظور استقرار نظم در جوامع انسانی وضع یا شناخته شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حقود
تصویر حقود
((حَ))
کینه ورز، پرکینه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حروف
تصویر حروف
((حُ))
جمع حرف، حرف ها، هر یک از قطعه های ریخته گری یا شکل های ترسیمی که در حروفچینی یا ماشین نویسی به کار رود، الفبا نشانه هایی که واژه های یک زبان به وسیله آن ها نوشته می شود، ایتالیک نوعی حروف چاپی لاتینی و یونانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حتوف
تصویر حتوف
((حُ))
جمع حتف، مرگ ها، هلاک ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقوف
تصویر وقوف
((وُ))
ایستادگی، ایست، آگاهی، بصیرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
دادیک، دستمزد، کارانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
Rights
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
права
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(DE) Rechte
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
права
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(PL) prawa
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
权利
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(PT) direitos
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(IT) diritti
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حقوق
تصویر حقوق
(ES) derechos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی