جَمعِ واژۀ حَتف. (منتهی الارب) : همه را طعمه سیوف و عرضۀ حتوف گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی). ملک زوزن عنان او عیان بگرفت و به اعیان ارکان اشارت کرد تا سیوف حتوف از نیام برکشیدند. (جهانگشای جوینی)
حرفها، جمعِ واژۀ حَرف حروف روادف: حروف ث، خ، ذ، ض، ظ، غ (ثخذ و ضظغ) که در آخر حروف ابجد قرار دارند حروف صفیر: حروف ز، س، ص حروف عالیات: در تصوف موجودات یا شئون ذاتی موجود در غیب الغیوب مانند درخت در هسته، برای مِثال ما جمله حروف عالیاتیم مدام / پنهان ز همه به غیب ذاتیم مدام ی هرچند کتاب عالمی بنوشتیم / پوشیده ز لوح کائناتیم مدام (شاه نعمت الله ولی - لغتنامه - ۸۱۵) حروف عله: «و»، «ا» و «ی» حروف معجم: مقابلِ حروف مهمله، حروف هجائیه، حروف نقطه دار مانند ب، ت، ث حروف مهمله: مقابلِ حروف معجم، حروف بی نقطه مانند ا، ح، د، ر، س حروف هجا: نشانه هایی که کلمات با آن نوشته می شود، از الف تا یا، الفبا حروف تهجی: نشانه هایی که کلمات با آن نوشته می شود، از الف تا یا، الفبا، حروف هجا