جدول جو
جدول جو

معنی حقالیه - جستجوی لغت در جدول جو

حقالیه
(حُ لی یَ)
نام حصنی است به یمن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقالیم
تصویر اقالیم
اقلیم ها، مملکت ها، کشورها، جمع واژۀ اقلیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حق الله
تصویر حق الله
حقی که خداوند بر بنده دارد، کنایه از طاعت، امر و عبادتی که شرع دستور انجام آن را داده است مانند نماز، روزه و سایر فرایض مذهبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلالیه
تصویر زلالیه
مایعی زلال و شفاف که در فضای بین قرنیه و عدسی چشم قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حالیه
تصویر حالیه
کنونی، در این دوران، امروزه، در تصوف فرقهای از متصوفه که سماع، پایکوبی و سرودخوانی را از اعمال نیک می دانند و با این اعمال حالتی به آنان دست میدهد که از خود بی خود میشوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقالبه
تصویر سقالبه
سقلابی، از مردم سقلاب، اسلاو، صقالبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صقالبه
تصویر صقالبه
سقلابی، از مردم سقلاب، اسلاو، سقالبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حقانیت
تصویر حقانیت
حق داشتن، راستی و درستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوالیه
تصویر شوالیه
نجیب زاده ای که از طرف شاه منصب افتخاری به او داده می شد
فرهنگ فارسی عمید
دهی جزو دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان ساوه. آب آن از رود خانه مزدقان و محصول آن غلات و بادام و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(لی یَ)
فرقه ای از متصوفه و بر باطل باشند. میگویند که رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن و سرود شنیدن حلال است. و به این افعال حالتی می آورند که بیهوش شوند. و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده، حال آورده، و مذهب ایشان عین ضلالت و بطالت است و بدعت و مخالف سنت. کذا فی توضیح المذاهب. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(لی یَ)
کنونی. فعلی
لغت نامه دهخدا
(یَ)
تأنیث حالی. زنی که بزیور آراسته باشد. (آنندراج). زن زیورپوشیده. صاحب پیرایه
لغت نامه دهخدا
تصویری از صقالبه
تصویر صقالبه
جمع صقلابی صقلبی اسلاوی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی اسوار، نژاده نجیب زاده ای که در گروه فارسان قرون وسطی پذیرفته شده باشد فارس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقالبه
تصویر سقالبه
جمع سقلب، صقالبه، صقلبیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقالیب
تصویر تقالیب
جمع تقلیب، زمان گشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
نام پیروان منصور حلاج پی زوای پارسی که خلش خدا را در تن او باور داشتند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حماسیه
تصویر حماسیه
مونث حماسی: اشعار حماسیه، جمع حماسیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرابیه
تصویر حرابیه
چای تازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالیه
تصویر حالیه
کنونی، فعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقانیت
تصویر حقانیت
هودش حق داشتن حق بودن، درستی و راستی
فرهنگ لغت هوشیار
مونث زلالی، مایعیاست مانند آب بدون رنگ و شفاف که در فضای بین قرنیه و عدسی موجود است این مایع نتیجه ترشح عروق واقع در عنبیه و عدسی میباشد که پس از تشکیل شدن وارد مجرای شکم میگردد و عاقبت باورده عضلانی منتهی میشود. عنبیه فضای خارجی مایع زلالیه را به دو قسمت تقسیم میکند که به اطاق قدامی و خلفی موسوم است مایع زلالیه رطوبت بیضیه
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از تیره خلنگ ها که در زمینهای سخت میروید. در چین و آمریکای شمالی و قفقاز و هندوستان فراوان است و بعنوان گل زینتی در باغها نیز کاشته میشود. گلهایش سفید و یا قرمز است ازلیا اچالیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبقاله
تصویر حبقاله
گوشموش از گیاهان گوش موش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقالیم
تصویر اقالیم
جمع اقلیم، کشور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حق الله
تصویر حق الله
امری که مخالفت آن اجرا حد یا تعزیر ایجاب کند
فرهنگ لغت هوشیار
مونث حقیقی. یا قضیه حقیقیه. قضیه ایست که موضوع حکم و مصادیق آن اعم از مصادیق متقرر و متحق در عین باشد یعنی اعم از آنکه متحقق الوجود باشد یا متقدر الوجود. یا قضیه حقیقیه منفصله. قضیه ایست که حکم بتنافی در آن صدقا و کذبا باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقالیم
تصویر اقالیم
جمع اقلیم، کشورها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حقانیت
تصویر حقانیت
((حَ قّ یَّ))
حق داشتن، حق بودن، درستی و راستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حق الله
تصویر حق الله
((~ُ لا))
اجرای اوامر خدا و طاعت و عبادت او
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زلالیه
تصویر زلالیه
((زُ یِّ))
مایعی است شفاف که فضای بین قرنیه و زجاجیه را پر می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوالیه
تصویر شوالیه
((شُ یِ))
نجیب زاده ای که در قرون وسطی از طرف شاه منصب افتخاری گرفته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حقانیت
تصویر حقانیت
سزاواری
فرهنگ واژه فارسی سره
کنونی، فعلی
متضاد: ماضیه، آتیه
فرهنگ واژه مترادف متضاد