یورش، هجوم در جنگ، در پزشکی صرع، در پزشکی اختلال ناگهانی در یکی از اعضای بدن مانند قلب یا مغز، کنایه از اعتراض یا انتقاد شدید حمله آوردن: هجوم آوردن، یورش آوردن حمله بردن: هجوم بردن، یورش بردن حمله کردن: هجوم بردن، یورش بردن
یورش، هجوم در جنگ، در پزشکی صرع، در پزشکی اختلال ناگهانی در یکی از اعضای بدن مانند قلب یا مغز، کنایه از اعتراض یا انتقاد شدید حَمله آوردن: هجوم آوردن، یورش آوردن حَمله بردن: هجوم بردن، یورش بردن حَمله کردن: هجوم بردن، یورش بردن
سوتکی فرناسی فرناس سویس سویست فرغول (تا خیر بود در کار ها) به هر کار بیداد و بشکول باش به دل دشمن خواب و فرغول باش فرویشی پرویشی (و هم فی غفله و ایشان در فرویشی اند) ناگهان نابیوسان نانیوشان ناگهان بی خبر: مشغول صحبت بودند که جمشید غفله وارد شد، توضیح نوشتن این کلمه به صورت غفلتا صحیح نیست
سوتکی فرناسی فرناس سویس سویست فرغول (تا خیر بود در کار ها) به هر کار بیداد و بشکول باش به دل دشمن خواب و فرغول باش فرویشی پرویشی (و هم فی غفله و ایشان در فرویشی اند) ناگهان نابیوسان نانیوشان ناگهان بی خبر: مشغول صحبت بودند که جمشید غفله وارد شد، توضیح نوشتن این کلمه به صورت غفلتا صحیح نیست