مهربانی. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). مهربانی کردن. (منتهی الارب) ، مهربانی و مبالغه کردن در اکرام کسی و اظهار شادمانی کردن به او. (اقرب الموارد) : بمزید رأفت و حفاوت و مزایای اختصاص و قربت مخصوص می گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 397). خاص و عام را در کنف رأفت و حفاوت و رحمت گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 367). در معالجت مبالغت می کرد و اشفاق و حفاوت می نمود. (جهانگشای جوینی) ، از حال کسی پرسیدن. بسیار سوآل کردن از حال کسی یا چیزی. (آنندراج) (اقرب الموارد) ، الحاح. و از آن است: ماربه لاحفاوه. (منتهی الارب) ، آشکار کردن شادی، برهنه پای شدن. (دهار). برهنه پای رفتن، گیاه از زمین برکندن
مهربانی. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). مهربانی کردن. (منتهی الارب) ، مهربانی و مبالغه کردن در اکرام کسی و اظهار شادمانی کردن به او. (اقرب الموارد) : بمزید رأفت و حفاوت و مزایای اختصاص و قربت مخصوص می گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 397). خاص و عام را در کنف رأفت و حفاوت و رحمت گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 367). در معالجت مبالغت می کرد و اشفاق و حفاوت می نمود. (جهانگشای جوینی) ، از حال کسی پرسیدن. بسیار سوآل کردن از حال کسی یا چیزی. (آنندراج) (اقرب الموارد) ، الحاح. و از آن است: ماربه لاحفاوه. (منتهی الارب) ، آشکار کردن شادی، برهنه پای شدن. (دهار). برهنه پای رفتن، گیاه از زمین برکندن