جمع واژۀ حکایت. نقل ها و روایتها. (آنندراج) : الف لام را تلک آیات را بخوان تا بدانی حکایات را. شمسی (یوسف و زلیخا). مقامات و مقالات ایشان مدون است و بحکایات و روایات مبرهن. (ترجمه تاریخ یمینی). - حکایات الصالحین، علمی است. مولی ابوالخیر گوید: آن از فروع علم تواریخ ومحاضره است و گروهی بجمع و تألیف آن همت گماشته اندو کتابی بدان اختصاص داده اند چون صفوهالصفوه و روض الریاحین و غیره و از این قبیل است تذکرهالاولیاء هجویری و تذکرهالاولیاء شیخ فریدالدین عطار و ریاض العارفین و غیره
جَمعِ واژۀ حکایت. نقل ها و روایتها. (آنندراج) : الف لام را تلک آیات را بخوان تا بدانی حکایات را. شمسی (یوسف و زلیخا). مقامات و مقالات ایشان مدون است و بحکایات و روایات مبرهن. (ترجمه تاریخ یمینی). - حکایات الصالحین، علمی است. مولی ابوالخیر گوید: آن از فروع علم تواریخ ومحاضره است و گروهی بجمع و تألیف آن همت گماشته اندو کتابی بدان اختصاص داده اند چون صفوهالصفوه و روض الریاحین و غیره و از این قبیل است تذکرهالاولیاء هجویری و تذکرهالاولیاء شیخ فریدالدین عطار و ریاض العارفین و غیره
جمع واژۀ نفاثه، به معنی ساحر. - نفاثات فی العقد، زنان ساحره. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). زنان دردمندۀ سحر بر عقده ها. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). زنان ساحر که در گره های ریسمان جادو دمند. (فرهنگ خطی). زنان جادوگری که ریسمان را گره زنند و بر آن جادو دمند. (از اقرب الموارد). قوله تعالی: و من شرالنفاثات فی العقد. (قرآن 4/113). قل اعوذت خواند باید کای صمد هین ز نفاثات افغان وز عقد. مولوی
جَمعِ واژۀ نفاثه، به معنی ساحر. - نفاثات فی العقد، زنان ساحره. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). زنان دردمندۀ سحر بر عقده ها. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). زنان ساحر که در گره های ریسمان جادو دمند. (فرهنگ خطی). زنان جادوگری که ریسمان را گره زنند و بر آن جادو دمند. (از اقرب الموارد). قوله تعالی: و من شرالنفاثات فی العقد. (قرآن 4/113). قل اعوذت خواند باید کای صمد هین ز نفاثات افغان وز عقد. مولوی
جمع حیازت. گردآوردنها جمع آوریها، مراتع اختصاصی که در بعضی نواحی (مانند کرج و نهاوند) بچراندن گله های خلیفه اختصاص داشت، جمع حیازه، گرد آمده ها، به دست آمده ها
جمع حیازت. گردآوردنها جمع آوریها، مراتع اختصاصی که در بعضی نواحی (مانند کرج و نهاوند) بچراندن گله های خلیفه اختصاص داشت، جمع حیازه، گرد آمده ها، به دست آمده ها
جمع نفاضه، برگ های ریخته، میوه افتاده، باز پس مانده جمع نفاضه: آنچه از جامه و مثل آن ساقط و ریخته شود چون آنرا تکان دهند و بجنبانند، ضعفا و عاجزان لشکر که گویا از عسکر باز افتاده و ساقط شده اند: چند مرحله میرفتند و نفاضات لشکر را می کشتند. توضیح همین کلمه در جامع التواریخ رشیدی چا. ترکیه ج 2 جز 2 ص 51 س 17 بغلط} نفاضات {آمده
جمع نفاضه، برگ های ریخته، میوه افتاده، باز پس مانده جمع نفاضه: آنچه از جامه و مثل آن ساقط و ریخته شود چون آنرا تکان دهند و بجنبانند، ضعفا و عاجزان لشکر که گویا از عسکر باز افتاده و ساقط شده اند: چند مرحله میرفتند و نفاضات لشکر را می کشتند. توضیح همین کلمه در جامع التواریخ رشیدی چا. ترکیه ج 2 جز 2 ص 51 س 17 بغلط} نفاضات {آمده