جدول جو
جدول جو

معنی حشما - جستجوی لغت در جدول جو

حشما
همسایگان، مهمانان
تصویری از حشما
تصویر حشما
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حشمت
تصویر حشمت
(دخترانه و پسرانه)
بزرگی و احترام ناشی از قدرت وثروت، شرم، حیا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حکما
تصویر حکما
فرزانگان
فرهنگ واژه فارسی سره
نا گزیر، حکماً، بی برو برگرد قطعا، براستی یقینا، (حتما خواهم رفت)
فرهنگ لغت هوشیار
پیشیاران نوکران، پیروان شکوه بزرگی آروند افرند ارفد، شرم، خشم، کمرویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشمت
تصویر حشمت
شرم، حیا، بزرگی، منزلت، قدر، اعتبار، شکوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکما
تصویر حکما
حکیمان، فیلسوفان، طبیبان، شاعران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشمت
تصویر حشمت
بزرگی، بزرگواری، شرم، حیا، غضب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حتما
تصویر حتما
به طور قطع و یقین، حتم، به یقین، شیرین، هر آینه، حقاً، یقیناً، قطعاً
احتمالاً، شاید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حکما
تصویر حکما
حکیم ها، پزشک ها، دانایان، دانشمندها، خردمندها، فیلسوف ها، جمع واژۀ حکیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حشمت
تصویر حشمت
((حِ مَ))
عظمت، شکوه
فرهنگ فارسی معین
صاحب حیای بسیار خدمتکاران، لشکر، خدمتکار، پس روان، ملتزمین رکاب خدمتکاران، لشکر، خدمتکار، پس روان، ملتزمین رکاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشا
تصویر حشا
درون، اندرونه، ضربت بر شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حما
تصویر حما
دفاع کردن، از کسی، نگهداری شده، نگاهداری کردن، کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شما
تصویر شما
ضمیر جمع مخاطب، ضمیر شخصی منفصل دوم شخص جمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حما
تصویر حما
جایی که دیگران اجازۀ حضور در آن را ندارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حشم
تصویر حشم
خویشان، کسان، خدمتکاران و بندگان مرد، شخص بزرگ
چهارپا، چهارپایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حشم
تصویر حشم
((حَ شَ))
خویشان و بستگان و خدمتگزاران شخص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حشا
تصویر حشا
((حَ))
درون، اندرون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حما
تصویر حما
((حَ))
خویشاوند زن و شوهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شما
تصویر شما
((ش))
تصویری کلی از چیزی بدون جزییات آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شما
تصویر شما
ضمیر دوم شخص جمع، ضمیر جمع مخاطب. از باب احترام به جای ضمیر دوم شخص مفرد نیز به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید