جدول جو
جدول جو

معنی حتما

حتما
به طور قطع و یقین، حتم، به یقین، شیرین، هر آینه، حقاً، یقیناً، قطعاً
احتمالاً، شاید
تصویری از حتما
تصویر حتما
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حتما

حتما

حتما
نا گزیر، حکماً، بی برو برگرد قطعا، براستی یقینا، (حتما خواهم رفت)
فرهنگ لغت هوشیار

احتما

احتما
پرهیز کردن خود را از چیزی نگاهداشتن از چیز زیان دار پرهیز کردن، پرهیز کردن بیمار از خوراکهای مضر رژیم گرفتن، پرهیز بیماراز چیزهای زیان آور رژیم. محتم شاید
فرهنگ لغت هوشیار

حتمی

حتمی
بایسته اواریک قطعی یقینی: (وقوع این حادثه حتمی است)، بایسته ضروری
حتمی
فرهنگ لغت هوشیار