جدول جو
جدول جو

معنی حسکانه - جستجوی لغت در جدول جو

حسکانه
(حَ نَ)
از طسوج جهرود قم است. (از تاریخ قم ص 119)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رکسانه
تصویر رکسانه
(دخترانه)
روشنک، رکسانا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی
فرهنگ نامهای ایرانی
گروهی از فلاسفه که اشیا را زادۀ توهم می دانستند و منکر وجود حقیقی اشیا بودند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آستانه
تصویر آستانه
حداقل میزان لازم برای تحریک یک عصب حسی مثلاً آستانۀ شنوایی، قطعۀ زیرین چهارچوب در یا پنجره، نقطۀ آغاز یک عمل مثلاً در آستانۀ ازدواج، آستان، کنایه از زن، همسر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسخانه
تصویر آسخانه
آسیاکده، جایگاه آسیا، محل آسیا، سرآسیا، آسیاخانه، آسکده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسمانه
تصویر آسمانه
سقف، چخت، سقف خانه، آشکوب، برای مثال تا همی آسمان توانی دید / آسمان بین و آسمانه مبین (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۶۱)، ارتفاع معینی که برای ابر یا بخار تعیین کنند
فرهنگ فارسی عمید
(حَ / حِ نَ)
وصف است. متبختر و متکبر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، زن خرامان. (ناظم الاطباء). رجوع به حیک و حیکان شود
لغت نامه دهخدا
(حُ نَ)
یکی حسبان. بالش خرد. (مهذب الاسماء) ، تیر ناوکی. (مهذب الاسماء). تیر خرد. ج، حسبان، مورچه، صاعقه، ابر
لغت نامه دهخدا
(حُسْ سا نَ)
نعت مؤنث است از حسن
لغت نامه دهخدا
(حَ)
از اولاد گروه نیشابوریان است. (منتهی الارب). و صاحب تاج العروس گوید: حسکان، کسحبان، فی نسب جماعه نیسابوریین من المحدثین، نقله الحافظ. علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
لغت نامه دهخدا
(سُ نِ)
دهی از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، دارای 233 تن سکنه و آب آن از قنات و چاه است. محصول آن چغندر و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حُ یَ نَ)
متکبر. (منتهی الارب). زن خرامان. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
یکی از گیاهان تیره پروانه واران و یکی از گونه های شبدر است عوینه شبدرک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسخانه
تصویر خسخانه
خانه تابستانی که از خس سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسکدانه
تصویر خسکدانه
تخم کاجیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسمانه
تصویر رسمانه
آیینی درباری بطور رسمی: (رسمانه رفتار میکند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آستانه
تصویر آستانه
آستان، حضرت، جناب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبکانه
تصویر آبکانه
بچه آدمی یا حیوان که سقط شود، سقط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسکابه
تصویر اسکابه
خنوری درخنور درخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استکانه
تصویر استکانه
خاکی شدن خاکی بودن فروتنی بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسمانه
تصویر آسمانه
سقف، عرش، آسمانخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسمانه
تصویر آسمانه
((~. نِ))
سقف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آستانه
تصویر آستانه
((نِ))
آستان، چوب زیرین چارچوب (در)، مقدمه، وسیله، بارگاه شاهان، ستانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبکانه
تصویر آبکانه
((نِ))
بچه نارسیده، جنین، آفگانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استانه
تصویر استانه
((اَ نِ))
جای خواب و آرام، آرامگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آستانه
تصویر آستانه
ساحت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسمانه
تصویر آسمانه
سقف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
Sensitively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
чувствительно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
sensibel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
чутливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
wrażliwie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
敏感地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
sensivelmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
sensibilmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی