جدول جو
جدول جو

معنی حسبا - جستجوی لغت در جدول جو

حسبا
جمع حسیب
تصویری از حسبا
تصویر حسبا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حسبان
تصویر حسبان
شمردن، حساب کردن پنداشتن، گمان بردن پنداشتن، گمان بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسباء
تصویر حسباء
جمع حسیب، والا گهران، شمارگران جمع حسیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسبان
تصویر حسبان
گمان کردن، ظن بردن، پنداشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسبان
تصویر حسبان
((حُ))
شمارش، حساب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حسبان
تصویر حسبان
((حِ))
گمان، گمان کردن، پنداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حسنا
تصویر حسنا
(دخترانه)
زن زیبا، زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حساب
تصویر حساب
شمارش، رایشگری، شمارشگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حربا
تصویر حربا
آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حساب
تصویر حساب
شمار، شمردن، شماره کردن، محاسب، شمارگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسبی
تصویر حسبی
مزد آورد، ثواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسبه
تصویر حسبه
مزد، ثواب، شمردن، حساب، امید مزد و ثواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسبت
تصویر حسبت
مزد اجر، ثواب از خدای اجری که خدای مومنان را دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسنا
تصویر حسنا
زن خوبرو، خوشگل، مونث حسن، زن خوبروی زن خوشگل، جمع حسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوبا
تصویر حوبا
نفس، تن انسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حصبا
تصویر حصبا
سنگریزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حساب
تصویر حساب
شمردن، شماره کردن، شماره، اندازه، در ریاضیات علمی که دربارۀ اعداد، ارقام و قواعد حسابداری بحث می کند
حساب جمّل (ابجد): حساب حروف هجا که مجموع آن ها در هشت کلمۀ مصنوعی ابجد گنجانده شده و برای ساختن ماده تاریخ در شعر به کار می رود. ابجد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حصبا
تصویر حصبا
سنگ ریزه، خرده سنگ، ریگ، حصاء، حصیٰ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسبه
تصویر حسبه
اجر، ثواب، مزد، امید مزد و ثواب از خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نسبا
تصویر نسبا
به پروز به گوهر به تبار ازلحاظ نسب ازجهت اصل ونژاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسبت
تصویر حسبت
((حِ بَ))
مزد، اجر، ثواب از خدای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حساب
تصویر حساب
((حِ))
شماره کردن، شماره، اندازه، دانش ریاضی، تخمین، برآورد، بدهی، قرض، کار خود را کردن متوجه خطر یا دشواری کار شدن، کار دست کسی بودن هوشیار بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حسنا
تصویر حسنا
زیبا، زن زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حربا
تصویر حربا
آفتاب پرست،
بوقلمون، پرنده ای از خانوادۀ ماکیان با پرهای سیاه رنگ و سر و گردن بی پر که قدرت پرواز ندارد، شوال، شوالک، شوات، سرخاب، پیروج، ابوقلمون، پیل مرغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبا
تصویر سبا
(دخترانه)
نام شهری در یمن که بلقیس ملکه انجا بوده است
فرهنگ نامهای ایرانی
شمردن، عدد فقط، تنها، منحصراً، بسنده، کافی، بس فقط، تنها، منحصراً، بسنده، کافی، بس بر طبق، بر وفق، بدستور، بنابر، موافق بر طبق، بر وفق، بدستور، بنابر، موافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسا
تصویر حسا
از راه احساس، بوسیله حس دریافتم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسب
تصویر حسب
شرف، بزرگی و مفاخر اجدادی
حسب و نسب: آبا و اجداد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسب
تصویر حسب
حسب حال، با «ال» (حرف تعریف عربی) به صورت ترکیب با بعضی کلمات عربی به کار می رود مثلاً حسب الاجازه، حسب الاستحقاق، حسب الاشاره، حسب الامر، حسب الحکم، حسب العاده، حسب المعمول، حسب الوظیفه، حسب الوعده،
به صورت پیشوند اضافه با بعضی کلمات فارسی ترکیب شده و «ال» (حرف تعریف عربی) بر مضاف الیه افزوده اند مثلاً حسب الخواهش، حسب الفرمایش، حسب الفرموده،
این ترکیب عربی - فارسی غلط است، زیرا «ال» (حرف تعریف عربی) نباید به کلمۀ فارسی افزوده شود، برطبق، بروفق، به اندازه
فقط
حسب حال: حسب الحال، برای مثال ترک چنگی چو در ز لعل افشاند / حسب حالی بدین صفت برخواند (نظامی۴ - ۷۰۷) ، حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند / محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند (حافظ - ۳۷۰)
برحسب: (حرف اضافه) بر طبق، برای مثال شکر خدا که از مدد بخت کارساز / بر حسب آرزوست همه کاروبار دوست ی سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار / در گردشند برحسب اختیار دوست (حافظ - ۱۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبا
تصویر سبا
سی و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۴ آیه، داود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسب
تصویر حسب
((حَ سَ))
وفق، طبق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حسب
تصویر حسب
((حَ))
شمردن، شماره کردن، شرافت، بزرگی
فرهنگ فارسی معین
گروهی از فلاسفه که اشیا را زادۀ توهم می دانستند و منکر وجود حقیقی اشیا بودند
فرهنگ فارسی عمید