امانت، امین بودن، مقابل خیانت، راستی و درستکاری، جمع امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
امانت، امین بودن، مقابلِ خیانت، راستی و درستکاری، جمعِ امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
نیکوئیها. جمع واژۀ حسنه. اعمال خیر. مقابل سیئات. (غیاث اللغات) (آنندراج) : کشتی حسنات و ثمراتش بدرودی دشوار تو آسان شد و آسان تودشوار (؟) حلاوت عاجل او را از کسب خیرات و ادخار حسنات باز دارد. (کلیله و دمنه). و همت مردمان از تقدیم حسنات قاصر گشته. (کلیله و دمنه). و اوقات ایام براستعمال حسنات موقوف گردانیده. (سندبادنامه ص 32). بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم پهلوی کبایر حسناتی ننوشتیم. سعدی. - امثال: حسنات الابرار، سیئات المقربین
نیکوئیها. جَمعِ واژۀ حسنه. اعمال خیر. مقابل سیئات. (غیاث اللغات) (آنندراج) : کشتی حسنات و ثمراتش بدرودی دشوار تو آسان شد و آسان تودشوار (؟) حلاوت عاجل او را از کسب خیرات و ادخار حسنات باز دارد. (کلیله و دمنه). و همت مردمان از تقدیم حسنات قاصر گشته. (کلیله و دمنه). و اوقات ایام براستعمال حسنات موقوف گردانیده. (سندبادنامه ص 32). بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم پهلوی کبایر حسناتی ننوشتیم. سعدی. - امثال: حسنات الابرار، سیئات المقربین
جمع حیازت. گردآوردنها جمع آوریها، مراتع اختصاصی که در بعضی نواحی (مانند کرج و نهاوند) بچراندن گله های خلیفه اختصاص داشت، جمع حیازه، گرد آمده ها، به دست آمده ها
جمع حیازت. گردآوردنها جمع آوریها، مراتع اختصاصی که در بعضی نواحی (مانند کرج و نهاوند) بچراندن گله های خلیفه اختصاص داشت، جمع حیازه، گرد آمده ها، به دست آمده ها