رسیدن چیزی به کسی. رسیدن کار سخت که اندوهناک گرداند. (از منتهی الارب). کاری رسیدن. (تاج المصادر بیهقی). دشوار شدن چیزی بر کسی و فشردن او را. سخت شدن. حزابه
رسیدن چیزی به کسی. رسیدن کار سخت که اندوهناک گرداند. (از منتهی الارب). کاری رسیدن. (تاج المصادر بیهقی). دشوار شدن چیزی بر کسی و فشردن او را. سخت شدن. حزابه
نعت فاعلی از تحزیب. گردآورندۀ گروهها. (از منتهی الارب). گردآورندۀ گروهان و طوایف. کسی که گروه گروه میکند. (ناظم الاطباء) ، وردکننده قرآن. (از منتهی الارب). آنکه قرآن مجید را به شصت حزب تقسیم میکند. (ناظم الاطباء)
نعت فاعلی از تحزیب. گردآورندۀ گروهها. (از منتهی الارب). گردآورندۀ گروهان و طوایف. کسی که گروه گروه میکند. (ناظم الاطباء) ، وِردکننده قرآن. (از منتهی الارب). آنکه قرآن مجید را به شصت حزب تقسیم میکند. (ناظم الاطباء)
ده کوچکی از دهستان نهر هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز است در 8 هزارگزی باختر اهواز و یکهزارگزی راه اهواز به سوسنگرد. 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
ده کوچکی از دهستان نهر هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز است در 8 هزارگزی باختر اهواز و یکهزارگزی راه اهواز به سوسنگرد. 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)