جدول جو
جدول جو

معنی حزب - جستجوی لغت در جدول جو

حزب
هر یک از قسمت های چهارگانۀ هر جزء قرآن، در علوم سیاسی گروهی از مردم که دارای مرام و مسلک معینی باشند، بهره و نصیب، گروه، دسته
تصویری از حزب
تصویر حزب
فرهنگ فارسی عمید
حزب
(حُ)
جمع واژۀ حازب. (منتهی الارب) ، جمع واژۀ حزیب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حزب
(تَ)
رسیدن چیزی به کسی. رسیدن کار سخت که اندوهناک گرداند. (از منتهی الارب). کاری رسیدن. (تاج المصادر بیهقی). دشوار شدن چیزی بر کسی و فشردن او را. سخت شدن. حزابه
لغت نامه دهخدا
حزب
گروه، فرقه رسیدن چیزی بکسی رسیدن چیزی بکسی
تصویری از حزب
تصویر حزب
فرهنگ لغت هوشیار
حزب
((حِ))
گروه، دسته، هر یک از 120 جزو قرآن مجید
تصویری از حزب
تصویر حزب
فرهنگ فارسی معین
حزب
باند، جمع، دسته، عده، فرقه، تشکیلات سیاسی، گروه، بهره، حظ، نصیب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحزب
تصویر تحزب
گروه گروه شدن، دسته دسته شدن، جمع شدن مردم و طرفداری کردن از مرام یا رای کسی
فرهنگ فارسی عمید
(مُ حَزْ زِ)
نعت فاعلی از تحزیب. گردآورندۀ گروهها. (از منتهی الارب). گردآورندۀ گروهان و طوایف. کسی که گروه گروه میکند. (ناظم الاطباء) ، وردکننده قرآن. (از منتهی الارب). آنکه قرآن مجید را به شصت حزب تقسیم میکند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
گردآمدن و گروه گروه شدن قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حَ بِ)
ده کوچکی از دهستان نهر هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز است در 8 هزارگزی باختر اهواز و یکهزارگزی راه اهواز به سوسنگرد. 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حِ بَ)
حزب. گروه
لغت نامه دهخدا
تصویری از تحزب
تصویر تحزب
دسته دسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحزب
تصویر تحزب
((تَ حَ زُّ))
گروه گروه شدن، دسته دسته شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
حزبيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
Party
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
festif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
imprezowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
wa chama
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
партийный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
festlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
جماعتی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
পার্টি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
파티의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
partili
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
派对的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
パーティーの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
מִפלָגתִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
पार्टी-संबंधित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
pesta
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
партійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
feestelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
festivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
di festa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
festivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
งานเลี้ยง
دیکشنری فارسی به تایلندی