معنی تحزب - فرهنگ فارسی معین
معنی تحزب
- تحزب((تَ حَ زُّ))
- گروه گروه شدن، دسته دسته شدن
تصویر تحزب
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تحزب
تحزب
- تحزب
- گروه گروه شدن، دسته دسته شدن، جمع شدن مردم و طرفداری کردن از مرام یا رای کسی
فرهنگ فارسی عمید
تحزب
- تحزب
- گردآمدن و گروه گروه شدن قوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا