جدول جو
جدول جو

معنی حرشانه - جستجوی لغت در جدول جو

حرشانه
(حَ نَ)
خردل بری. حرشا
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرشامه
تصویر آرشامه
(پسرانه)
دارای زور خرس، زور، پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارشامه
تصویر ارشامه
(دخترانه)
آرشامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترنانه
تصویر ترنانه
هرچه با نان بخورند، از قبیل شیر، ماست، دوشاب، اشکنه و امثال آن، نان خورش، برای مثال سائلی آمد به سوی خانه ای / خشک نانه خواست یا ترنانه ای (مولوی - ۸۹۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترشاوه
تصویر ترشاوه
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماک، سماقیل، ترشابه، تمتم، تتم، تتری، تتریک، ترفان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اروانه
تصویر اروانه
خیری صحرایی، نوعی شتر ماده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترشابه
تصویر ترشابه
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماک، سماقیل، ترشاوه، تمتم، تتم، تتری، تتریک، ترفان
فرهنگ فارسی عمید
(حُ)
نام دو کوه است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تَ ثِ ءَ)
ناخوانده مهمان گردیدن و بی دستوری آمدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(وَ رَ نَ)
مؤنث ورشان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). قمری ماده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ورشان شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فَ)
یکی حرشاف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
نام نبطی میریافلن است. حزنبل. ذوالف ورقه. ذوالف ورقات. کف الدابه. کف النسر. مریافلن. هزاربرگ. کثیرالورق
لغت نامه دهخدا
(حَ نَ)
مؤنث حیشان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به حیشان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حرمخانه
تصویر حرمخانه
محل زنان حرم حرمسرا فغستان
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز که آنرا با نان توان خورد و همچون ماست و پنیر و دوشاب و مانند آن نان خورش ادام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترشابه
تصویر ترشابه
سماق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنانه
تصویر ترنانه
((تَ نِ))
هر چیز که آن را با نان بخورند، مانند، ماست، شیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اروانه
تصویر اروانه
((اَ نِ))
شتر ماده، گل اروانه (گیاه)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افشانه
تصویر افشانه
اسپری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرشانه
تصویر سرشانه
اپل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
Greedily, Voraciously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
avidement, voracement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
codiciosamente, vorazmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
लोभपूर्वक , लालचपूर्ण ढंग से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
dengan serakah, dengan rakus
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
ตะกละ , อย่างตะกละตะกลาม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
hebzuchtig, gretig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
gananciosamente, vorazmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
avidamente, voracemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
贪婪地 , 贪婪地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
chciwie, łapczywie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
жадібно , жадібно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
gierig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
жадно , жадно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حریصانه
تصویر حریصانه
בחמדנות , בצורה חמדנית
دیکشنری فارسی به عبری