جدول جو
جدول جو

معنی حرانی - جستجوی لغت در جدول جو

حرانی
(حَرْ را)
نسبت به حران. عده ای از رجال بدین نسبت شهرت دارند.ولیکن فیروزآبادی در قاموس گوید: و النسبه الیه (حران) حرنانی و لاتقل حرانی و ان کان قیاساً، و شارح زبیدی و یاقوت گویند: این مانند آن است که نسبت به مانی را منانی گویند و حال آنکه قیاس مانوی میباشد.
- رطل حرانی، نوعی رطل است. رجوع به رطل شود
لغت نامه دهخدا
حرانی
(حَرْ را)
ثابت بن سنان بن ابراهیم بن زهرون. پزشک بغدادی. (هدیه العارفین ج 1 ص 248). و رجوع به ابوالحسن حرانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
ویژگی اوضاع و احوال آشفته در هر چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
شیخ هاشم بن سلیمان، او راست: مدینهالمفاخر فی فضائل الامام علی بن ابی طالب و کراماته. (از معجم المطبوعات)
یوسف بن احمد از فقهای امامیه بود. او راست: کشکول البحرانی. لؤلوءه البحرین. (از معجم المطبوعات)
عباس بحرانی بن یزید. محدث بود. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
منسوب به بحر که قعر رحم باشد. خون زهدان. خون سرخ خالص. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
باش درین خانه زندانیان
روزن و در بسته چو بحرانیان.
نظامی.
- دم بحرانی، خونی سخت سرخ و غلیظ و بسیار، منسوب به بحر و آن قعر رحم باشد و آن پیش از یاء نسبت برای مبالغه است. (یادداشت مؤلف) ، گرفتن. تخمین زدن. تقدیر کردن
منسوب به بحران. (ناظم الاطباء). منسوب به بحرین. (از المنجد). انتساب به بحر. (از انساب سمعانی) ، مرد کوتاه کلان شکم، شتر جوانه. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذرانی
تصویر ذرانی
سنگ نمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارانی
تصویر ارانی
پنیرمایه مایه پنیر از دانه های گیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
بی سواد عامی. توضیح در عربی بمعنی ظاهر از هر چیز و ضد (جوانی) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
آشفتگی وانقلاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
((بَ))
تغییر حالت و آشفتگی مریض، وضع غیرعادی در امری از امور مملکتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرانی
تصویر کرانی
ساحلی، آفاقی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرانی
تصویر گرانی
ثقل
فرهنگ واژه فارسی سره
آشوب زده، بحران زده، پرآشوب، تشنج آلود، پرتنش، تنش آلود، خطرناک، غیرعادی، متشنج، متلاطم، وخیم
متضاد: آرام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
شديد الأهمّيّة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
Critical, Crucially
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
critique, de manière cruciale
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
критичний , критично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
muhimu, kwa umuhimu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
критический , критически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
سنگین , اہمیت سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
গুরুতর , গুরুত্বপূর্ণভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
중대한 , 중요한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
kritik, kritik bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
krytyczny, kluczowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
重大な , 重要に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
קריטי , בצורה קריטית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
गंभीर , महत्वपूर्ण तरीके से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
kritisch, entscheidend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
วิกฤต , อย่างสำคัญ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
kritiek, cruciaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
crítico, crucialmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
critico, crucialmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
crítico, crucialmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
危急的 , 关键地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بحرانی
تصویر بحرانی
kritis, dengan penting
دیکشنری فارسی به اندونزیایی