دزد راه زن. دزد قاطع طریق. دزد بیابانی. راهزن. (شرفنامۀ منیری). رهزن: گفت ای برادر حرم در پیش است و حرامی از پس. (گلستان). و حکما گویند: چار کس از چار کس بجان برنجند، حرامی از سلطان، دزد از پاسبان و فاسق از غماز و روسپی از محتسب. (گلستان). ترک عمل بگفتم و ایمن شدم ز عزلت بی چیز را نباشد اندیشه از حرامی. سعدی. به حرامی چو شحنه شد خندان به حرمدان فروبرد دندان. اوحدی. - امثال: حرامی باش، حرامی سفره مباش، یعنی گاه خوردن رعایت اکیل بکن و سهم او مخور. ، حرامزاده. ولدالحرام، کولی. لوری. لولی. غره چی. قرشمال. غربال بند
دزد راه زن. دزد قاطع طریق. دزد بیابانی. راهزن. (شرفنامۀ منیری). رهزن: گفت ای برادر حرم در پیش است و حرامی از پس. (گلستان). و حکما گویند: چار کس از چار کس بجان برنجند، حرامی از سلطان، دزد از پاسبان و فاسق از غماز و روسپی از محتسب. (گلستان). ترک عمل بگفتم و ایمن شدم ز عزلت بی چیز را نباشد اندیشه از حرامی. سعدی. به حرامی چو شحنه شد خندان به حرمدان فروبرد دندان. اوحدی. - امثال: حرامی باش، حرامی سفره مباش، یعنی گاه ِ خوردن رعایت اکیل بکن و سهم او مخور. ، حرامزاده. ولدالحرام، کولی. لوری. لولی. غره چی. قرشمال. غربال بند
مربوط به آرام مثلاً قوم آرامی، بنابر روایات، آرام پسر پنجم سام بن نوح بوده است، زبانی از خانوادۀ زبان های حامی - سامی که اکنون جمعی از مسیحیان سریانی در حوالی موصل به آن تکلم می کنند
مربوط به آرام مثلاً قوم آرامی، بنابر روایات، آرام پسر پنجم سام بن نوح بوده است، زبانی از خانوادۀ زبان های حامی - سامی که اکنون جمعی از مسیحیان سُریانی در حوالی موصل به آن تکلم می کنند
در تداول فارسی، قسمی سجّاده از پنبه با نقشهای کبود بر زمینۀ سپید. گستردنی خرد و غالباً با زمینۀ سپید و گلهای آبی که چون سجّاده بر آن نماز گزارند. جانماز. مصلّی ̍.
در تداول فارسی، قسمی سجّاده از پنبه با نقشهای کبود بر زمینۀ سپید. گستردنی خرد و غالباً با زمینۀ سپید و گلهای آبی که چون سجّاده بر آن نماز گزارند. جانماز. مُصَلّی ̍.
چادر نادوخته که حاجیان پوشند، قسمی سجاده از پنبه با نقشهای کبود بر زمینه سپید گستردنی کوچک و غالبا با زمینه سپید و گلهای آبی که چون سجاده بر آن نماز گذارند جانماز مصلی
چادر نادوخته که حاجیان پوشند، قسمی سجاده از پنبه با نقشهای کبود بر زمینه سپید گستردنی کوچک و غالبا با زمینه سپید و گلهای آبی که چون سجاده بر آن نماز گذارند جانماز مصلی
قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام» (ارم) پسر سام بن نوح می رسد. این قوم در قرن دوازده قبل از میلاد به سرزمین های سوریه و شمال بین النهرین حمله بردند و بر دمشق و حلب دست یافتند. زبان منسوب به این قوم را زبان آرامی گویند
قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام» (اِرَم) پسر سام بن نوح می رسد. این قوم در قرن دوازده قبل از میلاد به سرزمین های سوریه و شمال بین النهرین حمله بردند و بر دمشق و حلب دست یافتند. زبان منسوب به این قوم را زبان آرامی گویند