جدول جو
جدول جو

معنی حرازج - جستجوی لغت در جدول جو

حرازج
(حَ زِ)
آبهاست مر قبیلۀ جذام را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حراج
تصویر حراج
فروختن چیزی به قیمت پایین تر از قیمت اصلی آن، فروش چیزی به مزایده، فروش ملک یا کالا در حضور عدهای که هر کس بیشتر بخرد به او بدهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حراج
تصویر حراج
حرج ها، فشارها، اعتراض ها، شکایت ها، گناه ها، بزه ها، جمع واژۀ حرج
فرهنگ فارسی عمید
(حَرْ را)
نام پدر عثمان بن حراز محدث است. (منتهی الارب). با استفاده از علم حدیث، محدثان در تاریخ اسلام به تدریج قواعدی برای بررسی صحت روایت ها تدوین کردند. این افراد به عنوان نگهبانان سنت نبوی، همواره در تلاش بودند تا احادیث پیامبر اسلام و اهل بیت را با دقت تمام از تحریف های احتمالی محافظت کنند. وجود این محدثان باعث شد که منابع حدیثی معتبر همچون ’صحیح بخاری’ و ’صحیح مسلم’ به منابعی معتبر در دنیای اسلام تبدیل شوند.
لغت نامه دهخدا
(حَرْ را)
منسوب است به حراز که جد ابوالحسن محمد بن عثمان حراز بغدادی است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
روستائیست به یمن. (منتهی الارب). مخلاف بالیمن قرب زبید. (مراصدالاطلاع) (معجم البلدان). کوره ای است در یمن نزدیک زبید، و در مسار از بلد حراز کان زر است. (از الجماهر ص 270). شمس سامی گوید: نام قضائی است درسنجاق صنعاء از ولایت یمن، از طرف مشرق با خود صنعاءو از سوی شمال با سنجاق کوکبان و از جانب جنوب با سنجاق انس و از جهت مغرب با سنجاق مدیره محدود و محاطمیباشد. این قضا در بالای جبل سراه میباشد و از این رو اراضیش مرتفع و هوایش معتدل است و میاه جاریۀ زیاد دارد. نهرهای وادی سهم و وادی الحمیره که از بزرگترین انهار یمن میباشند از این قضا سرچشمه میگیرند واراضی را سیراب میسازند و از این جا به سنجاق حدیده درآید. خاک این منطقه حاصلخیز است. قضای نامبرده مشتمل بر سه ناحیۀ زیر است: 1) عمر. 2) مغمق. 3) ستوح. و 20 پارچه آبادی دربردارد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(حَرْ را)
عبدالرحمان بن عبدالله بن داود بن ابراهیم خولانی یمنی. متوفی 1003 هجری قمری او راست: تعبیر قرآن و رسالۀ نظر باجنبیه. (هدیه العارفین ج 1 ص 547)
احمد بن محمد بن عیسی حرازی ابوالعباس یمنی که در 689 هجری قمری درگذشته. کتبی بر طریقۀ اشاعره دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 100 از قلادهالنحر)
عبدالله بن یزید لعقی یمنی. فقیه متوفی پیرامون 505 هجری قمری او راست: ’سبعالوظائف’ در اصول دین. (هدیه العارفین ج 1 ص 453)
لغت نامه دهخدا
(حَ زَ)
قریه ای است که بنی حراز از حمیر در آن زندگی میکردند، و اطباق حرازیه بدان منسوب است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
منسوب به حراز، بطنی از ذی کلاب بن حمیر. (سمعانی). و رجوع به حرازه شود
لغت نامه دهخدا
(حَرْ را)
عمل حرّاز. کار آنکه دید زند. شغل آنکه تخمین کند
لغت نامه دهخدا
بمعنی جامه هائی که روی طناب اندازند تا خشک شود و در فارسی بمعنی فروش چیزی بمزایده میگویند، فروش ملک یا کالا در حضور عده ای که هر کس بیشتر بخرد باو بدهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حراج
تصویر حراج
((حَ))
چیزی را با مزایده به فروش گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حراج
تصویر حراج
فروش ویژه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حراج
تصویر حراج
مزادٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از حراج
تصویر حراج
Auction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حراج
تصویر حراج
enchère
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حراج
تصویر حراج
拍卖
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حراج
تصویر حراج
オークション
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از حراج
تصویر حراج
аукцион
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حراج
تصویر حراج
Auktion
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حراج
تصویر حراج
نیلامی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از حراج
تصویر حراج
নিলাম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از حراج
تصویر حراج
mnada
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از حراج
تصویر حراج
açık artırma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از حراج
تصویر حراج
경매
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از حراج
تصویر حراج
מכירה פומבית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از حراج
تصویر حراج
aukcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حراج
تصویر حراج
नीलामी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از حراج
تصویر حراج
lelang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از حراج
تصویر حراج
การประมูล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از حراج
تصویر حراج
veiling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حراج
تصویر حراج
аукціон
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حراج
تصویر حراج
subasta
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حراج
تصویر حراج
asta
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حراج
تصویر حراج
leilão
دیکشنری فارسی به پرتغالی