جدول جو
جدول جو

معنی حرارت - جستجوی لغت در جدول جو

حرارت
گرما، گرمی
تصویری از حرارت
تصویر حرارت
فرهنگ فارسی عمید
حرارت
گرمی، گرم شدن، تبش، مقابل برودت
تصویری از حرارت
تصویر حرارت
فرهنگ لغت هوشیار
حرارت((حَ رَ))
گرما، گرمی، تندی، تیزی
تصویری از حرارت
تصویر حرارت
فرهنگ فارسی معین
حرارت
سوز، گرما
تصویری از حرارت
تصویر حرارت
فرهنگ واژه فارسی سره
حرارت
تاب، تف، تفت، دما، گرما، گرمی، نایره
متضاد: برودت، سردی، تندی، تیزی، حدت، شدت، شور، هیجان
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حراست
تصویر حراست
نگهبانی کردن، حفظ کردن، محافظت، نگهبانی، نگهداری، پاسبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حقارت
تصویر حقارت
کوچک شدن، پست شدن، خوار شدن، کوچکی، پستی، خواری، زبونی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرارت
تصویر ضرارت
گزند رسانیدن، آسیب رساندن، صدمه زدن، گزند رساندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حراره
تصویر حراره
قول، تصنیف، ترانه، وجد، طرب، شور و حال صوفیان، آوازی که دسته جمعی خوانده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرارت
تصویر غرارت
غفلت، جوانی، ناآزمودگی، بی تجربگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حضارت
تصویر حضارت
شهرنشینی، اقامت در شهر، تمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرارت
تصویر مرارت
تلخ شدن، تلخی
کنایه از رنج، سختی
مرارت کشیدن: کنایه از زحمت کشیدن، رنج بردن، تلخی چشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرارت
تصویر شرارت
بدکرداری، فتنه انگیزی، بدذات بودن، بدباطنی، فتنه، پارۀ آتش، شراره
فرهنگ فارسی عمید
(حَ رَ)
منسوب به حرارت
لغت نامه دهخدا
تصویری از حرورت
تصویر حرورت
آزادی، آزاد مردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرارت
تصویر شرارت
بد شدن، بدی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقارت
تصویر حقارت
ذلت، خواری، زبونی، پستی، فرومایگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضارت
تصویر حضارت
حاضر آمدن، حاضر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حراثت
تصویر حراثت
زراعت، کشتکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حراست
تصویر حراست
نگاهداشتن، نگهبانی، مراقبت، رقابت، حفظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرافت
تصویر حرافت
تند بودن زبانگز بودن، تیزی زبانگزی تند مزگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرارت
تصویر ضرارت
نابینا شدن، گزند رسانیدن، نابینایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرارت
تصویر عرارت
سختی، بدخوئی
فرهنگ لغت هوشیار
غافل شدن غفلت ورزیدن، فریب خوردن، غفلت، عشقبازی پس از آزمودگی، ناآزمودگی بی تجربگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرارت
تصویر مرارت
تلخی، مشقت، جای صفرا
فرهنگ لغت هوشیار
آواز آب، نام گونه ای ترانه که مردمان سرایند و خوانند سرودک قول نصنیف ترانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقارت
تصویر حقارت
((حَ رَ))
خواری، پستی، زبونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرافت
تصویر حرافت
((حَ فَ))
تند بودن، زبانگز بودن، تیزی، زبان گزی، تندمزگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حراست
تصویر حراست
((حِ سَ))
نگاهبانی، پاسبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حضارت
تصویر حضارت
((حَ یا حِ رَ))
شهرنشینی، ساکن شدن در شهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرارت
تصویر شرارت
پلیدی، پلیدکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حراست
تصویر حراست
نگهبانی، پاسبانی، پاسداشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حقارت
تصویر حقارت
خواری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرارتی
تصویر حرارتی
گرمایشی
فرهنگ واژه فارسی سره
گرمایی، کاتولیک
دیکشنری اردو به فارسی