حضارت حضارت حاضر آمدن، حاضر کردن، مقیم شدن بشهر. مقیم بودن به حضر. اقامت کردن. مقابل بداوت لغت نامه دهخدا
حضارت حضارت شهرنشینیمتضاد: چادرنشینی، تمدن، مدنیتمتضاد: بداوت، بدویت، بادیه نشینی فرهنگ واژه مترادف متضاد