مال و اسباب، کالا، متاع، مال التجاره، قماش، برای مثال آخریان خرد سفته فرستم به دوست / هیچ ندارم دگر چون دل و جان نزد اوست (عسجدی - لغت نامه - آخریان)، دزد اگر با چراغ روی آرد / به گزیند ز کوشک آخریان (لغتنامه - اخریان)
مال و اسباب، کالا، متاع، مال التجاره، قماش، برای مِثال آخریانِ خِرد سفته فرستم به دوست / هیچ ندارم دگر چون دل و جان نزد اوست (عسجدی - لغت نامه - آخریان)، دزد اگر با چراغ روی آرد / به گزیند ز کوشک آخریان (لغتنامه - اَخریان)
بلغت عبرانی ثافسیا. (تحفۀ حکیم مؤمن) (بحر الجواهر). دریاس. آذریاس. و رجوع به آذریاس و ثافسیا شود، اذفونش. کنت پوآتیه و تولوز، پسر لوئی هشتم. (1221- 1271م.)، اذفونش اول ملقب به جنگجو، پادشاه آراگن و ناوار (1104- 1134م.). وی بسال 1110م. بنام اذفونش هفتم پادشاه کاستیل بود. و رجوع به فهرست الحلل السندسیه ج 2 شود، اذفونش دوم، پادشاه آراگن (1162- 1196م.). ورجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 58 شود، اذفونش سوم، ملقب به محتشم، پادشاه آراگن (1285- 1291م.). و رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 60 شود، اذفونش چهارم، ملقب به سلیم دل، پادشاه آراگن (1327- 1336م.)، اذفونش پنجم، ملقب بحکیم یا کبیر، پادشاه آراگن بسال 1416م. وی ناپل را تصرف کرد و بدانجا بسال 1458م. درگذشت. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 358، 421، 423 و 469 شود، اذفونش اول، مؤسس سلطنت پرتقال بسال 1139 و متوفی بسال 1185م، اذفونش دوم، پادشاه پرتقال (1211- 1223م.). وی مغاربه (مر) را در الکازاردسال شکست داد، اذفونش سوم، پادشاه پرتقال (1248- 1279م.). وی آلگارو [شاید الغرب] را فتح کرد، اذفونش چهارم ملقب بشجاع، پادشاه پرتقال (1325- 1357م.) .وی طریف را متصرف گردید (1340)، اذفونش پنجم، ملقب به افریقائی، پادشاه پرتقال (1438- 1481م.). سپاهیان وی در افریقا و کاستیل بجنگ پرداختند. در زمان وی، پرتقالیان غینا (گینه) را کشف کردند. وی کتاب خانه ک ایمبر راتأسیس کرد، اذفونش ششم، پادشاه کاستیل. و سید در زمان او میزیست (1065- 1109م.). رجوع به فهرست حلل السندسیه جزءاول و جزء دوم اذفونش السادس شود، اذفونش هفتم، پادشاه کاستیل. در زمان او نظام القنطره برقرار شد. (1126- 1157) .رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 220 شود، اذفونش هشتم، ملقب بنجیب و نیک، پادشاه کاستیل (1158- 1214م.). وی مرها را [مغاربه را] در ناواس دتلزا (1212) مغلوب کرد. و رجوع به حلل السندسیه جزء اول ص 330 و جزء دوم ص 48 شود، اذفونش نهم. رجوع بحلل السندسیه ج 2 ص 52 و 62 شود، اذفونش دهم، ملقب بخردمند، پادشاه کاستیل. وی پادشاهی منورالفکر بود و موجد برخی اعمال رصدی و قانون مدونی است (1252- 1284)، اذفونش یازدهم، پادشاه کاستیل (1312- 1350م.). وی مرها را [مغاربه را] در طریف مغلوب کرد (1340)، اذفونش دوازدهم پسر ایزابل دوم، متولد در مجریط (مادرید) بسال 1857 و متوفی بسال 1885م. پادشاه اسپانی (1874- 1885م.)، اذفونش سیزدهم، پسر اذفونش دوازدهم که پس از وفات پدر در مجریط بسال 1886 متولد شد و بسال 1941م. درگذشت. وی تحت قیمومت مادر خود مسماه به ماری کریستین تا سال 1902م. سلطنت کرد و در 1931 از سلطنت کناره گرفت. و بسال 1906 باویکتریا اژنیا از اهل باتنبرگ ازدواج کرد. درزمان سلطنت وی اسپانیا بر مراکش شمالی تسلط یافت
بلغت عبرانی ثافسیا. (تحفۀ حکیم مؤمن) (بحر الجواهر). دریاس. آذریاس. و رجوع به آذریاس و ثافسیا شود، اذفونش. کنت پوآتیِه و تولوز، پسر لوئی هشتم. (1221- 1271م.)، اذفونش اول ملقب به جنگجو، پادشاه آراگُن و ناوار (1104- 1134م.). وی بسال 1110م. بنام اذفونش هفتم پادشاه کاستیل بود. و رجوع به فهرست الحلل السندسیه ج 2 شود، اذفونش دوم، پادشاه آراگن (1162- 1196م.). ورجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 58 شود، اذفونش سوم، ملقب به محتشم، پادشاه آراگن (1285- 1291م.). و رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 60 شود، اذفونش چهارم، ملقب به سلیم دل، پادشاه آراگن (1327- 1336م.)، اذفونش پنجم، ملقب بحکیم یا کبیر، پادشاه آراگن بسال 1416م. وی ناپل را تصرف کرد و بدانجا بسال 1458م. درگذشت. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 358، 421، 423 و 469 شود، اذفونش اول، مؤسس سلطنت پرتقال بسال 1139 و متوفی بسال 1185م، اذفونش دوم، پادشاه پرتقال (1211- 1223م.). وی مغاربه (مُر) را در الکازاردُسال شکست داد، اذفونش سوم، پادشاه پرتقال (1248- 1279م.). وی آلگارو [شاید الغرب] را فتح کرد، اذفونش چهارم ملقب بشجاع، پادشاه پرتقال (1325- 1357م.) .وی طریف را متصرف گردید (1340)، اذفونش پنجم، ملقب به افریقائی، پادشاه پرتقال (1438- 1481م.). سپاهیان وی در افریقا و کاستیل بجنگ پرداختند. در زمان وی، پرتقالیان غینا (گینه) را کشف کردند. وی کتاب خانه ک ُ ایمبر راتأسیس کرد، اذفونش ششم، پادشاه کاستیل. و سید در زمان او میزیست (1065- 1109م.). رجوع به فهرست حلل السندسیه جزءاول و جزء دوم اذفونش السادس شود، اذفونش هفتم، پادشاه کاستیل. در زمان او نظام ِالقنطره برقرار شد. (1126- 1157) .رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 220 شود، اذفونش هشتم، ملقب بنجیب و نیک، پادشاه کاستیل (1158- 1214م.). وی مُرها را [مَغاربَه را] در ناواس دُتُلُزا (1212) مغلوب کرد. و رجوع به حلل السندسیه جزء اول ص 330 و جزء دوم ص 48 شود، اذفونش نهم. رجوع بحلل السندسیه ج 2 ص 52 و 62 شود، اذفونش دهم، ملقب بخردمند، پادشاه کاستیل. وی پادشاهی منورالفکر بود و موجد برخی اعمال رصدی و قانون مدونی است (1252- 1284)، اذفونش یازدهم، پادشاه کاستیل (1312- 1350م.). وی مُرها را [مغاربه را] در طریف مغلوب کرد (1340)، اذفونش دوازدهم پسر ایزابل دوم، متولد در مجریط (مادرید) بسال 1857 و متوفی بسال 1885م. پادشاه اسپانی (1874- 1885م.)، اذفونش سیزدهم، پسر اذفونش دوازدهم که پس از وفات پدر در مجریط بسال 1886 متولد شد و بسال 1941م. درگذشت. وی تحت قیمومت مادر خود مسماه به ماری کریستین تا سال 1902م. سلطنت کرد و در 1931 از سلطنت کناره گرفت. و بسال 1906 باویکتُریا اُژِنیا از اهل باتِنْبِرگ ازدواج کرد. درزمان سلطنت وی اسپانیا بر مراکش شمالی تسلط یافت
دهی از دهستان چری بخش و حومه شهرستان قوچان که در چهل و هفت هزارگزی باختر قوچان و چهار هزارگزی باختر راه مالرو عمومی شیرغان به خرق واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 476 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل مردم آن سامان زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان چری بخش و حومه شهرستان قوچان که در چهل و هفت هزارگزی باختر قوچان و چهار هزارگزی باختر راه مالرو عمومی شیرغان به خرق واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 476 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل مردم آن سامان زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان حومه بخش گاوبندی شهرستان لار. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر و مالاریایی است و دارای 317 تن سکنه می باشد. از چاه و باران مشروب می شود. محصولاتش غلات و خرما. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان حومه بخش گاوبندی شهرستان لار. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر و مالاریایی است و دارای 317 تن سکنه می باشد. از چاه و باران مشروب می شود. محصولاتش غلات و خرما. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی جزء دهستان کزازعلیا بخش سربند شهرستان اراک. کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 402 تن. آب آن از رود خانه کزاز و محصول آن غلات، چغندرقند، انگور، بنشن و قلمستان. شغل اهالی زراعت، جاجیم و ژاکت بافی است. راه مالرو دارد و از راه شوسۀ اراک به ملایر اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان کزازعلیا بخش سربند شهرستان اراک. کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 402 تن. آب آن از رود خانه کزاز و محصول آن غلات، چغندرقند، انگور، بنشن و قلمستان. شغل اهالی زراعت، جاجیم و ژاکت بافی است. راه مالرو دارد و از راه شوسۀ اراک به ملایر اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
نام سلسله ای است که پیش از اسلام در یمن حکمرانی داشتند و بزرگترین و متمدن ترین دولت عربی را بوجود آوردند. این سلسله در زمان جاهلیت ظهور کرد و آبادانی و عمرانی به دست آنان در حضرموت و یمن بوجود آمد که هنوز هم آثار آن محو نشده است. آنان بندها و سدها و باغات و باغچه ها و کاخهای عظیم بنیاد کرده بودند که باغ ارم و سیل عرم از جملۀ آنهاست. بزرگترین و مشهورترین پادشاه حمیریان، شداّد نام داشت. و ذوالقرنین پادشاه حمیری یکی از جهانگیران بزرگ عالم بود که ممالک زیاد تحت تصرف خویش درآورد و حتی بظلمات هم رفت و افریقس سلطان حمیری تا سواحل بحر سفید پیشروی کرده و بلاد بربر را تسخیر نمودتا آنجا که وجه تسمیۀ افریقا را هم به این پادشاه ربط داده اند. و گفته اند شمر و تبع پادشاه حمیری دامنۀ فتوحات خویش را تا حدود چین و تبت کشانیده بودند. معالوصف درباره فتوحات خارج از جزیره العرب حمیریهادر تواریخ امم دیگر کمترین اشاره ای یافته نمی شود و ناچار باید گفت که این روایات از منابع مبالغه و خیالات سرچشمه میگیرد. آری روایات صحیحه شهادت میدهند که چند تن از ملوک حمیری برای تخریب کعبۀ معظمه و نقل حجرالاسود بسبا و صنعا، بحجاز مسافرت کردند و همچنین محقق است که ملکۀ بلقیس از ملوک حمیری با تحف گرانبها و هدایای بسیار نفیس و بی نظیری بخدمت حضرت سلیمان (ع) تشرف حاصل نمود، ولی مسئلۀ تزویج آن حضرت بملکه جای تأمل است. در زمان ذونواس از ملوک حمیری، نجاشی حبش تحت فرمان فرماندهی بنام ابرهه عساکر زیادی بیمن فرستاده آنجا را تصاحب نمود و درنتیجه، دولت حمیری منقرض گشت. در همان اوان ابرهه خاک حجاز را نیز مورد حمله و هجوم خویش قرار داده و موجب حدوث وقعۀ اصحاب فیل گردید. بعدها ذویزن نام حمیری به ایران پناهنده گشت و بیاری کسری ̍ حبشیان را از خاک خود براند و به این طریق سرزمین یمن تابع پادشاهی ایران گشت و فرمانداران ایرانی آن کشور را اداره می کردند. حمیریها خطی مخصوص بخود داشتند که از طرف راست بچپ و بحروف مقطعه نوشته میشد. از این خط در یمن و حضرموت آثار بسیاری وجود دارد. زبانی که با این خط نوشته شده با زبان عربی شباهت و مناسبت دارد ولی عین آن نیست حتی تفاوت زیادی در بین دو زبان دیده میشود. سبا مرکز قدیم حمیری ها بوده بعداً شهر صنعاء را مرکز قرار دادند. 36 نفر از این سلسله حکمرانی نموده اند که نخستین آنان حمیر و آخرین آنان ذونواس بود. (قاموس الاعلام)
نام سلسله ای است که پیش از اسلام در یمن حکمرانی داشتند و بزرگترین و متمدن ترین دولت عربی را بوجود آوردند. این سلسله در زمان جاهلیت ظهور کرد و آبادانی و عمرانی به دست آنان در حضرموت و یمن بوجود آمد که هنوز هم آثار آن محو نشده است. آنان بندها و سدها و باغات و باغچه ها و کاخهای عظیم بنیاد کرده بودند که باغ ارم و سیل عرم از جملۀ آنهاست. بزرگترین و مشهورترین پادشاه حمیریان، شداّد نام داشت. و ذوالقرنین پادشاه حمیری یکی از جهانگیران بزرگ عالم بود که ممالک زیاد تحت تصرف خویش درآورد و حتی بظلمات هم رفت و افریقس سلطان حمیری تا سواحل بحر سفید پیشروی کرده و بلاد بربر را تسخیر نمودتا آنجا که وجه تسمیۀ افریقا را هم به این پادشاه ربط داده اند. و گفته اند شمر و تبع پادشاه حمیری دامنۀ فتوحات خویش را تا حدود چین و تبت کشانیده بودند. معالوصف درباره فتوحات خارج از جزیره العرب حمیریهادر تواریخ امم دیگر کمترین اشاره ای یافته نمی شود و ناچار باید گفت که این روایات از منابع مبالغه و خیالات سرچشمه میگیرد. آری روایات صحیحه شهادت میدهند که چند تن از ملوک حمیری برای تخریب کعبۀ معظمه و نقل حجرالاسود بسبا و صنعا، بحجاز مسافرت کردند و همچنین محقق است که ملکۀ بلقیس از ملوک حمیری با تحف گرانبها و هدایای بسیار نفیس و بی نظیری بخدمت حضرت سلیمان (ع) تشرف حاصل نمود، ولی مسئلۀ تزویج آن حضرت بملکه جای تأمل است. در زمان ذونواس از ملوک حمیری، نجاشی حبش تحت فرمان فرماندهی بنام ابرهه عساکر زیادی بیمن فرستاده آنجا را تصاحب نمود و درنتیجه، دولت حمیری منقرض گشت. در همان اوان ابرهه خاک حجاز را نیز مورد حمله و هجوم خویش قرار داده و موجب حدوث وقعۀ اصحاب فیل گردید. بعدها ذویزن نام حمیری به ایران پناهنده گشت و بیاری کسری ̍ حبشیان را از خاک خود براند و به این طریق سرزمین یمن تابع پادشاهی ایران گشت و فرمانداران ایرانی آن کشور را اداره می کردند. حمیریها خطی مخصوص بخود داشتند که از طرف راست بچپ و بحروف مقطعه نوشته میشد. از این خط در یمن و حضرموت آثار بسیاری وجود دارد. زبانی که با این خط نوشته شده با زبان عربی شباهت و مناسبت دارد ولی عین آن نیست حتی تفاوت زیادی در بین دو زبان دیده میشود. سبا مرکز قدیم حمیری ها بوده بعداً شهر صنعاء را مرکز قرار دادند. 36 نفر از این سلسله حکمرانی نموده اند که نخستین آنان حمیر و آخرین آنان ذونواس بود. (قاموس الاعلام)