جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آخریان

آخریان

آخریان
کالا، مانه (اثاث خانه) کالا متاع مال التجاره، اثاث البیت اثاثه خانه
فرهنگ لغت هوشیار

آخریان

آخریان
مال و اسباب، کالا، متاع، مال التجاره، قماش، برای مِثال آخریانِ خِرد سفته فرستم به دوست / هیچ ندارم دگر چون دل و جان نزد اوست (عسجدی - لغت نامه - آخریان)، دزد اگر با چراغ روی آرد / به گزیند ز کوشک آخریان (لغتنامه - اَخریان)
آخریان
فرهنگ فارسی عمید

آخریان

آخریان
اَخْریان، جهاز، بتات، (مهذب الاسماء)، اثاث البیت، سِلْعه، متاع، کالا، (زمخشری)، قماش، مال التجاره: رسم آن بازار چنان بوده است که هرچه آخریان معیوب بودی از برده و ستور و دیگر آخریان باعیب، همه بدین بازار فروختندی، (تاریخ بخارای نرشخی)،
آخریان خرد سفته فرستم بدوست
هیچ ندارم دگر چون دل و جان نزد اوست،
عسجدی،
و اما حال وجود آخریان، از حال کواکب جنس آخریان نگرند، (کفایهالتعلیم در نجوم)، چون دلیل آخریان بدرجۀ عاشر رسد یا درجۀ طالع ... ... نرخ آخریان زیادت گردد، (کفایهالتعلیم)
لغت نامه دهخدا

اخریان

اخریان
آخریان، برای مِثال چون می دهی مرا تو عطاهای به گزین / جز به گزین چه آرمت از اخریان شکر (کمال الدین اسماعیل - ۸۷)
اخریان
فرهنگ فارسی عمید

اخریان

اخریان
آخریان. قماش. سلعه. جهاز. (ربنجنی). متاع. کالا. کاله. بضاعت. کالای برگزیده. رخت. مبیع. و آن کالای خرید و فروخت است. (مجمل اللغه) : التدلیس، عیب اخریان بر خریدار بپوشانیدن. (زوزنی). الغیض، کم شدن بهاء اخریان. (مجمل اللغه) (صراح). الابضاع، اخریان دادن. (زوزنی). و عامّۀ مردم معاملت آنرا خوانند و شناسند که اخریانی بأخریانی بود و نیکنامی را و شکر را عوض ندانند. (دانشنامۀ علائی).
چون میدهی مرا تو عطاهای به گزین
جز به گزین چه آرمت از اخریان شکر.
کمال الدین اسمعیل.
و این کلمه بصورت آخریان هم آمده است:
دزد اگر با چراغ روی آرد
به گزیند ز کوشک آخریان.
و رجوع به آخریان شود
لغت نامه دهخدا

آذریان

آذریان
امّتان آذرهوشنگ، و گویند آذرهوشنگ پیغمبر نخستین است که بعجم مبعوث شد
لغت نامه دهخدا

آخرین

آخرین
پسینیان واپسین دیگران، جمع آخر: دیگران دگران، جمع آخر: بازپسیان پسینیان. پسین واپسین: آخرین لحظه آخرین دم آخرین نفس
فرهنگ لغت هوشیار