جدول جو
جدول جو

معنی حذ - جستجوی لغت در جدول جو

حذ
(حُذذ)
جمع واژۀ احذّ، جمع واژۀ حذّاء
لغت نامه دهخدا
حذ
(تَ)
بریدن از بیخ. (منتهی الارب). بریدن. (تاج المصادر بیهقی) ، به سرعت رفتن، (اصطلاح عروض) تهانوی گوید: نزد عروضیان سقوط وتد مجموع از آخر جزء است و جزئی را که حذ در آن وقوع یافته احذّ نامند. چنین است در ’عنوان الشرف’ و ’جامعالصنائع’. پس چون گرفته شود از متفاعلن بحذف علن از او و ابدال ’متفا’ بواسطۀ مهمل بودنش به ’فعلن’، این عمل را حذ گویند و چنین است حال در ’علن’ مأخوذ از مستفعلن. و در بعضی از رسائل عروض عرب حذذ بفک ادغام دیده شده است. و مؤید آن است آنچه در منتخب صراح ذکر کرده که فک ادغام در کلمه حذ، از تصرفات اهل عروض باشد. و آن اسقاط وتد مجموع از متفاعلن است. و قصیده را حذّاء نامند. و این از بحر کامل است. (کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به حذذ شود
لغت نامه دهخدا
حذ
بریدن، به سرعت رفتن
تصویری از حذ
تصویر حذ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حذا
تصویر حذا
ازا، برابر، رو به رو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حذق
تصویر حذق
حذاقت، مهارت، استادی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حذا
تصویر حذا
روبرو شدن برابر شدن رویاروی بودن، برابر روبرو: (بحذاء منزل وی نزول کرد)، کفش، نعل، سم ستوران، جمع احذیه
فرهنگ لغت هوشیار
برابر، مقابل روبرو، تیز رو، گذران، بران روبرو شدن، برابر شدن، رویاروی بودن، برابر روبرو، (بحذاء منزل وی نزول کرد)، کفش، نعل، سم ستوران، جمع احذیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذار
تصویر حذار
ترسیدن، پرهیز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذاق
تصویر حذاق
جمع حاذق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذاقت
تصویر حذاقت
زیرک شدن و استاد شدن در کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
ستردن راننیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذذ
تصویر حذذ
چالاکی، کوتاهی و سبکی دم شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذر
تصویر حذر
پرهیز کردن، اجنتاب، ترس، بیم، هراس، دوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذر داشتن
تصویر حذر داشتن
محتاط بودن، پرهیز کردن، برحذر بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذر کردن
تصویر حذر کردن
پرهیزیدن پرهیز کردن پرهیزیدن: (از مصاحبت ناکسان حذر کنید خ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذر گرفتن
تصویر حذر گرفتن
عبرت گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذریان
تصویر حذریان
پرهیزگار، ترسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذف
تصویر حذف
افتاده، افتادگی، سقط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذاقت داشتن
تصویر حذاقت داشتن
مهارت داشتن چیره دست بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذفاء
تصویر حذفاء
سیرت، طریقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذفره
تصویر حذفره
پر کردن، مملو کردن، انباشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذق
تصویر حذق
خوب آموختن کاری یا مطلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذل
تصویر حذل
اصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذمان
تصویر حذمان
شتاب، کندی از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذنه
تصویر حذنه
خرد گوش، کوته بالا: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذو
تصویر حذو
برابر کسی نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذور
تصویر حذور
سخت پذیرنده، عظیم پرهیزنده، ترسناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذوه
تصویر حذوه
مقابل برابر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذیا
تصویر حذیا
بهره، مژدگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذیر
تصویر حذیر
بر حذر دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذیم
تصویر حذیم
برنده، بران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذفار
تصویر حذفار
سوی، کرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذر داشتن
تصویر حذر داشتن
پرواییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حذف
تصویر حذف
زدایش، ستردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حذف کردن
تصویر حذف کردن
زدودن
فرهنگ واژه فارسی سره