جدول جو
جدول جو

معنی حدوث - جستجوی لغت در جدول جو

حدوث
نوشدن، نو پیدا شدن چیزی، نو آمدن، وجود بعد از عدم
تصویری از حدوث
تصویر حدوث
فرهنگ لغت هوشیار
حدوث
نو پیدا شدن، واقع شدن امر تازه، رخ دادن، پدید آمدن چیز تازه
تصویری از حدوث
تصویر حدوث
فرهنگ فارسی عمید
حدوث
((حُ))
نو پیدا شدن، تازه واقع شدن
تصویری از حدوث
تصویر حدوث
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حدوثه
تصویر حدوثه
تازگی نو شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدوثت
تصویر حدوثت
تازگی، جوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدیث
تصویر حدیث
(دخترانه)
داستان، سرگذشت، سخن، سخنی که از پیامبر (ص) یا بزرگان دین نقل می کنند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حدود
تصویر حدود
نزدیک، پیرامون، نزدیک به
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حداث
تصویر حداث
جماعتی که سخن کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدیث
تصویر حدیث
چیز نو، سخن نو، مسئله، امور، مطلب، قضیه، تازه، جدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدود
تصویر حدود
نواحی، اطراف، حوالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدور
تصویر حدور
نشیب، سراشیب، زمین گود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حدود
تصویر حدود
حدها، اندازه ها، مقدارها، مرز ها، جمع واژۀ حد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حدیث
تصویر حدیث
((حَ))
تازه، جدید، خبر، خبری که از رسول (ص) و ائمه نقل کنند، جمع احادیث
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حدود
تصویر حدود
((حُ))
جمع حد، اندازه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حدیث
تصویر حدیث
سخنی که از پیغمبر اسلام و ائمه نقل شده است، سخن، کلام، داستان، حکایت، در فلسفه حادث، نو، تازه، جدید، خبر
حدیث اسرا: حدیث معراج
حدیث رفع: حدیثی که در آن اموری از مکلفان رفع شده است
حدیث قدسی: در فقه حدیثی که پیامبر اسلام از پروردگار روایت کرده است ولی در قرآن نیست
حدیث نفس: با خود سخن گفتن، سخنی که با خود بگویند
فرهنگ فارسی عمید
هم سخن وقصه گوی مرد بسیار سخن، پر سخن، خوش سخن مرد بسیار سخن، پر سخن، خوش سخن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع حد، کوستک ها خچور، آیین ها، اندازه ها زجر کردن و راندن شتران بسرود و آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوث
تصویر حوث
پریشاندن، رگ جگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدو
تصویر حدو
آواز خواندن ساربان برای شتران که تند بروند، راندن شتر با خواندن سرود و آواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حدث
تصویر حدث
حادث، ویژگی امری که تازه واقع شده، امری که معروف در سنت و شریعت نباشد، بدعت
جوان، نوجوان
ادرار یا مدفوع و آنچه وضو را باطل می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حدو
تصویر حدو
((حَ))
راندن شتر با آواز و سرود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حدث
تصویر حدث
((حَ دَ))
امری که تازه واقع شده، نو، امری که در سنت و شرع معروف نباشد، برنا، جوان، نوزاد، غایط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حدوث عالم
تصویر حدوث عالم
در اصطلاح علم کلام و فلسفه مسبوق به عدم بودن جهان است
فرهنگ لغت هوشیار
افسانه شگفت سخن، کار نو، فرگفت افسانه سخن شگفت حدیث، کار نو، جمع احادیث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احدوثه
تصویر احدوثه
افسانه، حادثۀ عجیب، ذکر، نام، حادثه، پیشامد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماضیی نقلی حدوثیه
تصویر ماضیی نقلی حدوثیه
گذشته گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احدوثه
تصویر احدوثه
((اُ دُ ثِ))
سخن شگفت، خبر و حدیث، کار نو، چیز تازه
فرهنگ فارسی معین