کسی که بار حمل می کند، باربر شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، پالاری، بالاگر، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام
کسی که بار حمل می کند، باربر شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، پالاری، بالاگَر، سَراَنداز، اِفرَسب، فَرَسپ، داربام
احجال بعیر، برداشتن بند ازدست چپ شتر و بر دست راست وی نهادن. (منتهی الارب) ، کوزپشت. کوژ. (تاج المصادر). قوزپشت. کوز، کج بینی. خفته بینی، چیز کج شده، مرغول و فروهشته موی: شعر احجن. (منتهی الارب)
احجال بعیر، برداشتن بند ازدست چپ شتر و بر دست راست وی نهادن. (منتهی الارب) ، کوزپشت. کوژ. (تاج المصادر). قوزپشت. کوز، کج بینی. خفته بینی، چیز کج شده، مرغول و فروهشته موی: شعر احجن. (منتهی الارب)
زند آور شایست (سد در) روا دوخگیا، تخت روان گشاینده کار گشای بسیار گشاینده (گره مشکل) یا حلال مشکلات. آنکه مشکلات مردم را رفع کند کسی که امور سخت را حل کند، خدای تعالی، پول. طیب، مباح، جایز
زند آور شایست (سد در) روا دوخگیا، تخت روان گشاینده کار گشای بسیار گشاینده (گره مشکل) یا حلال مشکلات. آنکه مشکلات مردم را رفع کند کسی که امور سخت را حل کند، خدای تعالی، پول. طیب، مباح، جایز