- حامد (پسرانه)
- سپاسگزار
معنی حامد - جستجوی لغت در جدول جو
- حامد
- حمد کننده، درود فرستنده، سپاسگزار، ستایشگر، ستاینده
- حامد ((مِ))
- ستاینده، ستایشگر
- حامد
- سپاسگزار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
محمدت، ستودن، ستایش، آنچه شخص را به آن بستایند، آنچه موجب ستودن شخص بشود، خصلت نیکو
جمع محمده، هو سرشست ها جمع محمدت
سنگ شده
پشتیبان
بارآور
ستوده تر
کهنه بکاره کهنه ای که به کار آید
ناآگاه، خودپسند، بر آمده پستان بر آمده و پر شیر، سراینده سرود گوی، بازی کننده، پیوسته رونده شتر و جز آن
یخ بسته، افسرده
درو کننده
رشک برنده، حسد برنده، حسود، بد خواه، حسد کننده
کینه ور، بدخواه، بد اندیش
نوه نبیره، پیشیار، نگارگر فرزند زاده نبیره نوه، خدمتکار مدد کار خادم، جمع حفده
حمایت کننده بعنایت و کرم دفاع کننده، پشتیبان، هوادار
حمل کننده، برنده، بار بردار، نگاه دارنده
ترشمزه، ترشیها
نکته سنج آسانگیر: مرد
خردار دارنده خر، خر ماهی
لای لجن
ستایش کننده
مرده، آرمیده، فرونشسته خاموش ساکت آرمیده، بی حرکت بی جنبش
ساکت، خاموش، بی حرکت
قصد کننده، آهنگ کننده
حسود، آنکه به دیگران حسد می برد
حمل کننده، باربردارنده، کسی که باری با خود یا بر پشت خود دارد، در موسیقی پنج خط افقی و موازی در نت موسیقی، دارای میوه، میوه دار
حامل وحی: کنایه از جبرئیل که از جانب خدای تعالی برای پیغمبر وحی می آورد
حامل راس الغول: در علم نجوم برساوش
حامل وحی: کنایه از جبرئیل که از جانب خدای تعالی برای پیغمبر وحی می آورد
حامل راس الغول: در علم نجوم برساوش
یار جدا ناشدنی
آباد کننده، زیارت کننده، اقامت کننده در محل معمور، ساکن خانه، زیاد عمر کننده