جدول جو
جدول جو

معنی حارس - جستجوی لغت در جدول جو

حارس
حفظ کننده، نگه دارنده، نگهبان، پاسبان
تصویری از حارس
تصویر حارس
فرهنگ فارسی عمید
حارس
(رِ)
آفتاب) (کوه حارس، این نام در سفر داوران 1:35 و دور نیست که در نزدیکی عین شمس یا کفر حارث واقع بوده است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
حارس
(رِ)
نعت فاعلی از حرس و حراسه. نگهدارنده. نگهدار. نگاهبان. نگهبان. (دهار). رقیب. حافظ. پاسبان. (دهار) (مهذب الاسماء) (غیاث). پاس دارنده: ج، حرس، احراس، حرّاس، حرّس. حرسه :
قصر بلقیس دهر بین که پری
حارس بام و بالکانۀ اوست.
خاقانی.
سریر سلطنت را حامی و حارس نماند از سر اضطرار فائق را استمالت کردند. (ترجمه تاریخ یمینی). جماعتی که حارسان او بودند بگریختند و او را بستۀ بلا و خستۀ عنا رها کردند. (ترجمه تاریخ یمینی).
پاسبانی بود در یک کاروان
حارس مال و قماش آن مهان.
مولوی.
خصم در ده رفت و حارس نیز نیست
بهر خلوت سخت نیکو مسکنی است.
مولوی.
خفته بود آن شه شبانه بر سریر
حارسان بر بام اندر داروگیر.
مولوی.
نجم ثاقب گشته حارس دیوران
که بهل دزدی ز احمد سرستان.
مولوی.
آن مسلمان سر نهاد از خستگی
خرس حارس گشت از دل بستگی.
مولوی.
دید پیلی سهمناکی میرسید
اول آمد سوی آن حارس دوید.
مولوی.
نور این شمس شموس فارس است
روز خاص و عام را او حارس است.
مولوی.
آن کسی راکش خدا حافظ بود
مرغ و ماهی مر ورا حارس شود.
مولوی.
ملک را شب وزیر نام اندوز
حارس و پاسبان بود تا روز.
اوحدی.
، زندان بان
لغت نامه دهخدا
حارس
نگهدارنده، نگهبان
تصویری از حارس
تصویر حارس
فرهنگ لغت هوشیار
حارس
((رِ))
پاسدار، پاسبان، جمع حراس، احراس
تصویری از حارس
تصویر حارس
فرهنگ فارسی معین
حارس
صفت پاسبان، پاسدار، حافظ، حامی، مدافع، مراقب، مستحفظ، مهیمن، نگاهبان، محافظ، نگاهدار، نگهبان
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پارس
تصویر پارس
(پسرانه)
نام قومی از اقوام آریایی که در قسمت جنوبی ایران سکونت کرده بودند، نام ناحیه ای که قوم پارس درآنجا سکونت کرده بودند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حارث
تصویر حارث
(پسرانه)
کشاورز، نام چند شخصیت تاریخی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حراس
تصویر حراس
حارس ها، حفظ کننده ها، نگه دارنده ها، نگهبان ها، پاسبان ها، جمع واژۀ حارس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حابس
تصویر حابس
حبس کننده، بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، وازع، زاجر، معوّق، مناع، رادع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاسر
تصویر حاسر
دریغ خورده، حسرت خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارس
تصویر دارس
کهنه سازنده، ناپدید کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاره
تصویر حاره
گرم، گرمسیری مثلاً بلاد حاره، در طب قدیم دارای خاصیت گرم مثلاً ادویۀ حاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فارس
تصویر فارس
کسی که زبان مادری اش فارسی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارس
تصویر نارس
نارسیده، نرسیده، میوۀ خام، کال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مارس
تصویر مارس
ماه سوم از سال میلادی، March
در بازی نرد نوعی باخت دو امتیازی که در آن برنده همۀ مهره هایش از بازی خارج شده باشد، در حالی که حریف همۀ مهره هایش در بازی باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فارس
تصویر فارس
اسب سوار، سوار بر اسب، کنایه از دلیر و جنگ جو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پارس
تصویر پارس
قومی آریایی نژاد که در زمان قدیم در پارس و عیلام سکنی اختیار کرده و مرکّب از چند قبیلۀ برزگر و چند قبیلۀ صحرانشین بودند
بانگ سگ در موقع حمله، عوعو
پارس کردن: عوعو کردن سگ
فرهنگ فارسی عمید
(رِ)
حارس شدن:
حارسی اژدرها گنج راست
خازنی راحتها رنج راست.
نظامی.
من نخسبم حارسی ّ دز کنم
گر برآرد گرگ سرتیرش زنم.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از حائس
تصویر حائس
گیاه خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تارس
تصویر تارس
مرد با سپر سپر دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارس
تصویر دارس
محوشده، ناپدید شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حراس
تصویر حراس
جمع حارس پاسبانان نگاهبانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حارب
تصویر حارب
جنگجوی جنگی جنگنده رزم کننده، جمع حاربین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حارث
تصویر حارث
کشاورز، برزگر، شخم زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حارج
تصویر حارج
مرد گناهکار
فرهنگ لغت هوشیار
تبسیده تفسان، ترب رشتی از گیاهان بر زن کوی مونث جار: ادویه حاره اغذیه حاره، ترب رشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاسر
تصویر حاسر
برهنه، بی زره بی زره بی خود، برهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حابس
تصویر حابس
حبس کننده، محبوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارس
تصویر پارس
آواز سگ، عوعو، هفهف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احرس
تصویر احرس
کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
نگاهبان پاسبان نگاهبانی کننده نگاهبانی کننده نگاهبان پاسبان جمع محارسین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حارض
تصویر حارض
مردنی، فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارس
تصویر پارس
فارس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فارس
تصویر فارس
پارس
فرهنگ واژه فارسی سره