جدول جو
جدول جو

معنی جوژه - جستجوی لغت در جدول جو

جوژه
جوجه
تصویری از جوژه
تصویر جوژه
فرهنگ لغت هوشیار
جوژه
جوجه، بچۀ هر پرنده که تازه از تخم درآمده باشد به ویژه مرغ خانگی، جوزه، چوزه، فرخ، فره
تصویری از جوژه
تصویر جوژه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد. دوزه دووجه دو ستو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژوژه
تصویر ژوژه
خارپشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوسه
تصویر جوسه
کوشک قصر، بالا خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوژن
تصویر جوژن
مقیاس طول هندی معادل 8 یا 32000 ذراع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوژک
تصویر جوژک
جوجه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته یک گردکان واحد جوز یک گردو. یا جوزه مطلقه. واحد وزن معادل نه درخمی و نزد بعضی مساوی چهار مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 418) یا جوزه ملکبه. واحد وزن معادل شش درخمی (رساله مقداریه ایضا) یا جوزه نبطیه. واحد وزن معادل یک بندقه و بقولی یک مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 417)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوره
تصویر جوره
همرنگ و هم وزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوده
تصویر جوده
نیکی، زودی، تشنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوخه
تصویر جوخه
دسته ای از مردم و بمعنی چاه کم عمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوجه
تصویر جوجه
بچه مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جونه
تصویر جونه
تپنگو تپنگوی چرمین (سله عطاران که چرم بر آن کشیده باشند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوله
تصویر جوله
ترکش، تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوقه
تصویر جوقه
گروه، مردم، جماعت مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوژه
تصویر چوژه
جوجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوژه
تصویر پوژه
ساق درخت تنه درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوژه
تصویر سوژه
مضمون، بحث، بررسی و آزمایش خشتک جامه و پیراهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوسه
تصویر جوسه
کوشک، قصر، کاخ، بالاخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوخه
تصویر جوخه
کوچک ترین واحد نظامی، شامل چهار نفر، دسته، گروه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوجه
تصویر جوجه
بچۀ هر پرنده که تازه از تخم درآمده باشد به ویژه مرغ خانگی، جوزه، جوژه، چوزه، فرخ، فره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوژه
تصویر کوژه
خر سفید رنگ اقمر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوژه
تصویر گوژه
غلاف پنبه غوزه پنبه، غلاف خشخاش، پیله ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوژه
تصویر هوژه
جل را گویند که چکاوک نیز نامیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوخه
تصویر جوخه
((جُ خِ))
فوج، گروه، کوچکترین واحد نظامی که تعداد افراد آن بیش از هشت نفر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوجه
تصویر جوجه
((جِ))
نوزاد پرندگان، نوزاد مرغ خانگی، سوخاری خوراکی که تکه های جوجه مرغ را در آرد سوخاری می غلتانند و سپس سرخ می کنند، کباب خوراکی از قطعه های بریده شده مرغ یا جوجه مرغ در مخلوطی از پیاز و زعفران و آب لیمو که به سیخ می کشند و کبا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوله
تصویر جوله
((جو یا جُ لِ))
سبزه، چمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوله
تصویر جوله
((جُ لَ))
بافنده، جوله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوله
تصویر جوله
((جُ لِ یا لَ))
تیردان، ترکش، خارپشت بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوقه
تصویر جوقه
((قِ))
دسته، گروه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوسه
تصویر جوسه
((جُ س))
کوشک، قصر، بالاخانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوژک
تصویر جوژک
((جُ ژَ))
جوجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوزه
تصویر جوزه
((جَ زِ یا زَ))
واحد جوز، یک گردو، مطلقه، واحد وزن معادل نه درخمی و نزد بعضی مساوی چهار مثقال، ملکبه، واحد وزن معادل شش درخمی، نبطیه، واحد وزن معادل یک بندقه و به قولی یک مثقال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژوژه
تصویر ژوژه
((ژَ یا ژِ))
خارپشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوژه
تصویر سوژه
((ژِ))
موضوع، آن چه که درباره آن بحث یا آزمایش کنند
فرهنگ فارسی معین